در مدیریت تعارضات، اگر شما خود را بخشی از مساله نبینید،
نمیتوانید بخشی از راهحل باشید.
معرفی کتاب:
مفهوم
رقابت آنقدرپرطنین ظاهرشده است که عطف توجه
به همکاری را به محاق برده است بهنحوی که پرداختن به آن نیازمند توسل بهنوعی تغییر پارادایم است. چنین استنباط
میشود که همکاری نشانهی ضعف و رقابت نشانهی قدرت است. این در حالی است که
همکاری در سطح سازمانی، ملی، منطقهای، بینالمللی و جهانی نهتنهابهعنوان یک
گزینه، بلکه در قالب یک ضرورت ظاهر شده است.
ما
همواره با معماها مواجه نیستیم که یک بهترین راه برای حل آنها وجود دارد. حتا در دوراههها
نیز قرار نداریم که برای حل مسایل صرفا به یکی از دو مسیر پیش رو متوسل شویم؛ بدهبستانها
که خود ماهیتی چندراهه دارند نیز آنطور که باید، کفایت نمیکنند؛ زیرا ما در عصر
پیچیدگیها، با تناقضنماها بیشتر مواجه هستیم که مستلزم خلق راهحلهای جدیدند.
در کتاب حاضر تاکید نویسنده بر اتخاذ شیوه گفتوگو بهعنوان راهی برای برونرفت از
تعارضات مخرب و ورود به حوزه همکاری است. با این توضیح که فضای گفتوگو واجد ویژگیهایی
است که توجه به آن فایدهمندی آن را در عمل،خصوصا در درازمدت برجسته و نمایان میسازد.
در این فضا هیچیک از طرفین خود را دانای کامل نمیدانند، اغلب بر پرسش تا پاسخ تاکید
میورزند، به دنبال بازنده کردن طرف مقابل و برنده ساختن خود نیستند، بهجای
اِعمال سلطه به شراکت و مشارکت اندیشیده و بر رعایت احترام و منافع متقابل تاکیددارند،
واقعگرایی را بر جزمیت اولویت میدهند و ورود به این عرصه را به معنای تسلیم و
چشمپوشی از مواضع خود نمیدانند، بلکه آن را عرصهای برای یادگیری و فرصتی برای
انتخاب بهتر در نظر میگیرند.
نویسنده
با ارایه رهیافتی متفاوت نسبت به همکاری، خوانندگان را به بازاندیشی در تعامل با
دیگران وامیدارد و با ارایه تمرینی در پایان کتاب، روشمند بودنِبهکارگیری
مفاهیم حوزه علوم اجتماعی را در عمل به خوانندگان هدیه میدهد.
0 نظر