وقتی حقیقتگویی در سازمان کاهش مییابد، هزینهها، بوروکراسی، دوبارهکاری و بیاعتمادی به آینده افزایش مییابد.
مطالعات
و آمارها
نشان میدهند
که بیش از
70 درصد از
کارکنان سازمانها از عدم
دلبستگی و تعلقخاطر
به سازمان
رنج میبرند،
و در
کمال تاسف
رهبران نیز
به دلیل
وجود نقاط کور ایده جدیدی برای خلق
و افزایش دلبستگی کارکنان به
سازمان ندارند
و همین
موجب تحمیل هزینههای
گزافی به
سازمانها
در قالب هزینههای مستقیم
و هزینههای پنهان
در قالب بهرهوری ازدست
رفته و قابلیتهای
شکوفا نشده انسانی میشود.
بسیاری از
رهبران کسبوکار
امروز برای مشارکت
و انگیزش کارکنان از
الگوهای
منسوخ استفاده
میکنند
و با سیهروزی شکست
میخورند. سازمانهای
تابآور
و کامیاب
آنهایی هستند
که هدفمدار هستند
و بر
چیزی فراتر
از سود تمرکز
میکنند. هدف والا یا
فلسفه بنیادین
شرکت نهتنها استراتژیها را
هدایت
میکند
بلکه موجب
وفاداری
مشتریان و دلبستگی
کارکنان نیز
میشود. برای موفقیت،
رهبران باید
الگوهای تفکر، عادتها و
اعمال قدیمی را
دور بریزند و نقاط
کور خود را
شناسایی
کنند.
جیم
هودان و
ریچ برنز،
پنج نقطه
کور رایج رهبران
را که
مانع جدی موفقیت سازمانی است
شناسایی
کردهاند: هدف، داستان، دلبستگی)مشارکت(،
اعتماد و
حقیقت. آنها با
ورود به
جمع تیم
هیاتمدیره
شرکتهای
شناخته شده
جهانی تشریح میکنند که
چگونه این نقاط
کور در
سازمان و فرایند
رهبری نقشآفرینی میکنند.
0 نظر