By Erin Meyer
نوشته: ارین مایِر
ترجمه: مرضیه زرقی
نویسنده مقاله (که پژوهشهای گستردهای انجام داده و تجربه مشاوره با شرکتهای جهانی را دارد) معتقد است بروز سوءتفاهم در بین اعضای یک تیم جهانی، اغلب به این دلیل است که مدیران نگرشهای متفاوت نسبت به قدرت اقتدار و تصمیمگیری را باهم درآمیختهاند، با وجودی که این دو مفهوم، دو بُعد مختلف از فرهنگ رهبری هستند.
نگرشها نسبت به قدرتاقتدار، در بازه «بهشدت سلسلهمراتبی» تا «بهشدت برابریطلب» تغییر میکند. همچنین، رویکردها نسبت به تصمیمگیری نیز در بازه «تصمیمگیری بالابهپایین» تا «تصمیمگیری مشارکتی» متغیر است. نویسنده مقاله به بررسی این دو بعد میپردازد و کشورهای منتخبی را بر اساس جایگاهشان در این دو مقیاس، طبقهبندی میکند. برای نمونه، ژاپنیها نگرش سلسلهمراتبی نسبت به قدرت اقتدار دارند، به این معنا که در برابر نظر رییس مطیع هستند و معمولا به جای اینکه خود ابتکار نشان دهند، از دستور مافوق پیروی میکنند. اما فرایند تصمیمگیری را به صورت مشارکتی انجام میدهند و قبل از اینکه وارد عمل شوند، به توافق جمعی میرسند.
نویسنده مقاله به توضیح چهار نوع فرهنگ (شامل مشارکتی و برابریطلب، مشارکتی و سلسلهمراتبی، تصمیمگیری بالابهپایین و سلسلهمراتبی، تصمیمگیری بالابهپایین و برابریطلب) پرداخته و به بررسی انتظارات متقابل پیروان از رهبری در هر بعد میپردازد. اگر این توصیهها را سرلوحه کار خود قرار دهید، در تعاملات بینفرهنگی، موفقتر ظاهر خواهید شد.