تاریخ هر رشته یا فعالیت علمی، هنری، سیاسی، اجتماعی و... را که کنکاش کنید با افراد شاخصی مواجه میشوید که متمایز از دیگران بوده و تاثیری بارز بر آن رشته گذاردهاند. در بسیاری از رشتهها بهویژه علوم تجربی، شناخت این افراد و آثارشان چندان دشوار نیست. به دلیل ماهیت این رشتهها و ملموسبودن نتایج عملکرد دستاندرکاران، چندان دشواری در شناسایی آنها وجود ندارد. اما در مورد دسته دیگری از رشتهها که بهطور خاص در گروه علوم انسانی قرار دارند، این «اکتشاف» و شناسایی چندان آسان نیست و تحقق آن مستلزم وجود دستهای از محققان است که میتوان آنها را مشاهدهگران حرفهای نامید. آنها با مشاهده افراد یا عملکردهای خاص به جستوجوی علت واقعی (که همواره نیز چندان آشکار و نمایان نیست) پرداخته و سعی میکنند با الگوگرفتن از شیوه عمل و تجربیات موفق مدلها و نظریههایی کاربردی برای آن رشته تدوین کنند. مدیریت هم از این دسته از رشتهها و فعالیتهاست.
بسیاری از مدلها و نظریههای موجود مدیریت حاصل نبوغ مشاهدهگرانی است که با تیزبینی به جستوجو در کنه موفقیت انسانهای موفق پرداخته و با یافتن الگویی برای آنها، نظریهای ماندگار را به گنجینه دانش مدیریت افزودهاند. در کشورهای توسعهیافته نقش و فعالیت این دسته از محققان بهخوبی شناختهشده و اثباتشده است، طوری که همواره کسانی در عرصه دانش مدیریت به فعالیت دائم در راستای جستوجو و شناسایی افراد موفق و علت موفقیتشان از جنبهها و ابعاد مختلف میپردازند. در همین نشریه نمونههای فراوانی از تمرکز تحقیقات مشاهدهگران بر ابعاد مختلف زندگی شخصی، اجتماعی و کاری افراد موفق آورده شده و کم نیستند مشاهدهگرانی که بخش اعظم کار تحقیقاتی خود را برای چند دهه معطوف به بررسی ابعاد مختلف شخصیتی یک فرد برجسته کردهاند. شهرت و آوازه و ادبیات مدیریتی موجود درباره افرادی مانند جک ولش، لی یاکوکا، بیل گیتس، اندی گروو و... مرهون تلاشهای محققان مشاهدهگر است.
اما در ایران به دلایل مختلف کمتر چنین فعالیتی حتی در مورد افرادی دیده میشود که موفقیت و عملکردشان کاملاً برجسته است، چه رسد به کنکاش در گوشهوکنار و شناسایی افراد گمنام. با جرات میتوان ادعا کرد هیچ تحقیق جامعی در احوال و ابعاد شخصیتی مدیران بزرگ و اثرگذار ایرانی صورت نگرفته و بهتبع آن نیز هیچ تلاش نظاممندی برای یافتن الگوهای مدیریت ایرانی از این بعد صورت نگرفته است.
دکتر رضا نیازمند از جمله مدیران ایرانی است که عملکردها و دستآوردهای مدیریتیش او را نامزدی برجسته برای چنین کنکاشهایی معرفی میکند: راهاندازی موفقیتآمیز چندین کارخانه و شرکت در مقاطعی که دچار زیاندهی و رکود بودهاند؛ تاسیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و سازمانهای دیگری که ایفاگر نقشی اثربخش در توسعه صنعت کشور میباشند؛ تاسیس کارخانههای صنعتی متعدد در زمینههای مختلف که امروزه از ارکان و پایههای اصلی صنعت کشور هستند؛ موفقیتهای جهانی و کسب عناوین و القاب و نشانهای افتخار از مجامع معتبر، تنها فرازهایی از زندگی کاری وی هستند که میتوانند نشانههایی از وجود پشتوانهای از تلاش، نبوغ و مهارت مدیریتی باشند. شرح احوال ایشان كه در قالب داستان زندگی تدوین شده، حاصل مصاحبهای طولانی و تنظیمشده توسط استاد بیژن خرم است که در همینجا گزیده مدیریت از همكاری و ابتكار ایشان تشكر و قدردانی میكند. امید است این «داستان موفقیت» نهتنها ثبت گوشهای از تاریخچه زندگی کاری دكتر نیازمند (و دوران اولیه شكلگیری صنعت نوین در ایران)، بلكه سرآغازی بر تحقیقات جامع و نظاممند در احوال و عملکرد بزرگان عرصه مدیریت کشور باشد. تحقیقاتی كه علاوه بر نكوداشت و قدردانی از زحمات آنها، میتواند گام بلندی در شكلگیری ادبیات ویژه مدیریت ایرانی باشد.