By Alison Beard[1]
ترجمه: دكتر اسماعيل مردانی گيوی
وقتي مايكل مك از شركتي كه خود ساخته بود، اخراج شد بهشدت بههم ريخت. اين اتفاق ميتوانست بهترين اتفاق ممكن برايش باشد.
مايكل مك در 39 سالگي رزومه كاملي داشت: ليسانس از دانشگاه براون و ام.بي.اِي از هاروارد، شش سال سابقه كار در شركت مشاوره بِين.اند.كامپاني و سپس تجربه موفق در كارآفريني بهعنوان شريك يك زنجيره غذاخوري سالم. گروه رستورانهاي گاردنفِرِش در سال 1983 تاسيس شد و بهسرعت رشد كرد و مك و سرمايهگذاران حاميش را بهاوج رساند.
اما ورق برگشت. در سال 1990 زياندهي شروع شد. شريك مك، آنتوني بروك كنارهگيري كرد و هرچند مك با شور و اشتياق براي كاهش هزينهها تلاش ميكرد، اما در آوريل 1991 اعضاي هياتمديره تصميم به اخراج وي گرفتند.
مك بهخاطر ميآورد: «در حال بازديد از رستوران شهر رانچوكوكامونگا بودم كه پيامي از يكي از اعضاي هياتمديره دريافت كردم كه اخراج شدهام. بهشدت بر خود لرزيدم. اين شركت مانند بچه من بود. به همسرم كه در آن هنگام هشتماهه حامله بود، تلفن كردم و چون نميتوانستم مسير سهساعته تا منزل را رانندگي كنم، به هتلي رفتم و شب را با افكارم سر كردم.» ...