By Mick Mountz
نوشته: میک مونز
ترجمه: غلامحسین خانقایی و وحید حسنلو
زمانی که میک مونتز تصمیم گرفت کیواسیستمز را راهاندازي کند، میدانست که در حال ويرانسازي کار شرکتهای مستقر و قدیمیفعال در صنعت جابهجایی مواد است و در این کار موفق هم شد. بدون شک، مجموعه بزرگ روباتهای متحرک این شرکت فرایند معمولی تامين سفارشها و بستهبندی در انبارهای خردهفروشیهای برخط را متحولكرد.
ولی بهگفته مونتز، برای ترغیب مشتریان جهت قبول خطر خرید یک راهحل بیسابقه، تنها تصور راهکار جدید، اختراع فناوری مربوط به آن و تجاریکردن آن کافی نبود. او باید کارهای بسیار گستردهتری میکرد. او باید قیمت راهحل خود را بهگونهای تعیین میکرد که شرکت خودش، نه مشتری، خطر این راهحل نوظهور را تقبل میکرد. او باید تمام اجزای راهحل خود را بهنحوی تهیه میکرد که کیوا صد درصد مسئول عملکرد آن ميشد. باید سازمان خود را هم بهگونهای طراحی میکرد که کل تجربه مشتری (از بازاریابی اولیه تا خدمات پس از فروش) را به آن تحویل دهد.
همه اینها به پیشنهاد ترسناکی برای یک شرکت جدید تبدیل میشود و نشان میدهد که چرا ادامه ویرانسازی چنین دشوار است. زمانی که شرکتی برای عوضکردن قاعده بازی مجبور به مقابله با هنجارهای متعدد صنعت خود است، باید با مسئوليت خود به دریای متلاطم شیرجه رود و خطر غرقشدن یا شناکردن به ساحل موفقیت را با تلاش خود و بدون حمایت دیگران به جان بخرد.