Lance Bettencourt/ Joseph Pine II/ James Gilmore/ David Norton
نوشته: لنس بتنکورت، جوزف پاین، جیمز گیلمور و دیوید نورتون
ترجمه: دکتر رضا پاینده
به باور نویسندگان، اغلب مراکز تناسباندام، ارائهدهندگان خدمات پزشکی، کالجها و بسیاری از سازمانها و صنایع دیگر بهدنبال متمایزکردن خود تنها بر اساس کیفیت، راحتی و تجربه محصولات خود هستند. نه اینکه اینها مهم نباشند، اما فقط بهعنوان ابزاری برای اهداف افراد اهمیت دارند. سازمانهای بسیاری این واقعیت را نمیبینند. حتی وقتی هم که محصولات خود را با توجه به آرزوهای مصرفکنندگان ارتقا میبخشند، بهندرت راهحلهایی را طراحی میکنند که به افراد امکان درک آن را میدهند. در مقابل، افراد باید لوازم تحقق اهدافشان بهزعم خود را (بهعنوان مثال، یک مربی، یک رژیم غذایی خاص و یک شبکه پشتیبانی برای کاهش وزن) سرهم کنند. بنگاهها باید فرصت اقتصادی ناشی از یک کسبوکار تحول را درک کنند که در آن، مصرفکنندگان با تمایل به بهبود بخشی از جنبههای بنیادی زندگی خود به آنها مراجعه میکنند. حتی اگر همه ما مملو از امیدها، اهداف و جاهطلبیها باشیم، انجام تغییرات مهم بهتنهایی بسیار سخت است. این مقاله رویکردی برای طراحی یک کسبوکار تحول ارائه میدهد.