مدتهاست آمریکاییان معتقدند افسران ارتش که برای پستهای حساس، پویا و با حضور ذهن تربیت شدهاند، میتوانند مدیرانعامل مسلطی شوند. این باور صحیح است، اما تحلیل نویسندگان از 45 شرکت که مدیرانعامل آنها تجارب نظامی داشتند نشان داد تفاوتهایی که حوزههای مختلف ارتش (نیرویزمینی، نیرویدریایی، نیرویهوایی و تفنگداران دریایی) در تربیت رهبران خود دارند در كسبوكار تاثیر خود را میگذارد. این تفاوتها بازتابی از مصالحه بین انعطافپذیری و فرایند است و در هر حوزه از ارتش وجود دارد.
افسران نیرویزمینی و تفنگداران دریایی در یک محیط کاملا نامطمئن عمل میکنند. آنها ماموریت را تعریف میکنند، اما به زیردستان آزادی عمل میدهند که خود را با شرایط هماهنگ کنند. این نوع تجربه رهبری، مدیران كسبوكاری را بهوجود میآورد که میتوانند در شرکتهای کوچک بهخوبی عمل کنند. آنها میتوانند اهداف را تعیین کرده و سپس به دیگران امکان عمل آزادانه برای نیل به هدف را بدهند.
افسران نیرویدریایی و هوایی که عادت به عملیات در سیستمهای پرهزینه و پیچیده (مانند زیردریاییها و ناوهای هواپیمابر) دارند، برای انجام دقیق فرایندها تربیت شدهاند، زیرا حتا انحرافهای کوچک نیز میتوانند عواقب بزرگ داشته باشند. این دسته از رهبران در صنایع قانونمند و شرکتهایی که برای نوآوری، فرایندی مشخص دارند موفق میشوند.
درس بزرگتری که دنیای كسبوكار از ارتش میتواند بیاموزد این است که تناسب اهمیت دارد. شرایط مختلف، مهارتهای رهبری مختلف میطلبد. کسی را استخدام کنید که با آن شغل تناسب دارد.