By Ming Zeng and Peter J. Williamason
نوشته: مينگ زنگ و پيتر ويليامسون
ترجمه: محسن وارثی
چشمان بیشتر شركتهای چندملیتی به چین خیره شده است. شركتهایی كه خواهان حضور در چین هستند از تعداد مشتریان بالقوه و نیروی كار بهنسبه ارزان آن به هیجان آمده و بهطور سنتی بر فروش محصولات، راهاندازی تاسیسات تولیدی یا هر دو تمركز كردهاند. اما آنان از یك رویداد مهم غافلاند: ظهور شركتهای چینی بهعنوان رقیبانی قدرتمند، در چین و نیز بازار جهانی.
در این مقاله، مینگ زنگ و پتیر ویلیامسون تشریح میكنند كه چگونه شركتهای چینی مانند «حایر»، «لیجند» و «پرلریور پیانو» موفق شدهاند بهآرامی سهم بازار رقبای قدیمیتر، بزرگتر و از لحاظ مالی قویتر را در آسیا، اروپا و ایالاتمتحده از چنگ آنها بیرون آورند.
مدیران جهانی معمولاً در بیان اینكه چرا شركتهای چینی تهدیدی برایشان بهشمار نمیروند توضیحاتی معمولی ارائه میكنند: آنها میگویند این شركتهای عمدتاً دولتی آنقدر بزرگ و سودآور نیستند كه با شركتهای خارجی رقابت كنند و برای رقابت جهانی بهطور صحیح تامین مالی و تجهیز نشدهاند.
هنگامی كه سیاستهای دولت چین در مورد مالكیت خصوصی شركتها از منع به تشویق آن تغییر یافت، نسل جدیدی از شركتهای چینی شكل گرفت. مولفین در این مقاله، چهار نوع از شركتهای چینی مختلط را كه بهطور همزمان به بازار جهانی یورش آوردهاند معرفی میكنند. «قهرمانان ملی» چین از امتیازات خود در موقعیت رهبری بازار داخلی برای ساخت كالاهای نامدار جهانی استفاده میكنند؛ «صادركنندگان محض» به پشتوانه صرفهجوییهای حاصل از تولید انبوهشان در حال ورود به بازارهای خارجی هستند؛ «شبكههای رقابتی» با گردهمآوردن شركتهای كوچك تخصصی كه در مجاورت هم كار میكنند، بازارهای جهانی را قبضه كردهاند و «نوخاستگان عرصه تكنولوژی» از نوآوریهای انجامشده توسط موسسات تحقیقاتی تحتمالكیت دولت چین برای ورود به بخشهای نوظهوری چون بیوتكنولوژی استفاده میكنند. زنگ و ویلیامسون این شركتهای چندملیتی نوشكفته را معرفی، استراتژیهای آنها را تحلیل و نقاط ضعفشان را ارزیابی میكنند.