نوشته: توماس هوت و پنكاج گماوات
ترجمه: دکتر عبدالرضا رضایی نژاد
چین که دیگر از کارخانه جهانی کالاهای کمارزش بودن راضی نمیشود. بهآرامی جبهه جدیدی در مبارزه خود برای دستیابی به جایگاه قدرتمندترین اقتصاد دنيا گشوده است. این کشور در اشتیاق سلطه بر فناوری پیشرفته میسوزد.
در تعقیب این هدف، دولت چین نشان داده که با داشتن مشتریان و تامینکنندگان، هم خریدار و هم فروشنده برخی صنایع کلیدی خواهد بود. این کشور، تولیدکنندههای متعدد این صنایع را برای دستیابی به اقتصاد اندازه و تمرکز یادگیری درهم ادغام کرده و چند قهرمان ملی بهوجود آورده است. چین همچنین با همکاری، ترغیب و فشار به شرکتهای چندملیتی آنها را ناگزیر ساخته تا آن را هم در فناوریهای پیشرفته خود شریک کنند و مقرراتی اعمال کرده که مديرانعامل شرکتها را در دام هولناکی انداخته است: آنها یا میتوانند از این قوانین پیروی کرده و تکنولوژیهای خود را با رقبای تازهنفس چینی شریک شوند یا خودداری کرده و پررشدترین بازار جهان را از دست دهند.
اقدامات چین، مناقشههایی میان پکن و شرکتهای خارجی ایجاد کرده و برخی شرکتها را وادار به بازنگری استراتژیهای خود در یک یا دو محور ساخته است. نخستین محور به این مسئله میپردازد که چگونه یک شرکت چندملیتی میتواند ریسکهای رقابتی و امنیتی تکنولوژیهای خود را کاهش دهد. دومین محور به این میپردازد که یک شرکت خارجی باید چه نوآوریهایی در چین داشته باشد تا بتواند در بازار جهانی دارای مزیت شود. شرکتهای خارجی فعال در چین نمیتوانند منتظر موازنه نیروهای اقتصاد خرد یا راهحلهای چندگانه باشند. اگر آنها بخواهند همچنان رهبرانی جهانی در عرصه تکنولوژی باقی بمانند، باید نوآوری بیشتری در پرداختن به مسئله بروز دهند.
بالاتر از همه، ترفندهای چینیها این فرضيه خوشبینانه را با تردید مواجه میکند که مشارکت چین و وابستگی متقابل آن با غرب، همگرایی نظامهای سرمایهداری و سوسیالیسم را شتاب بخشیده و باعث کاهش تنشهای بینالملل میشود. ابرهای تیره در حال افزایش بر فراز چین و آمریکا هستند. بهویژه، آیا این دو اقتصاد با چنین ساختارهای متفاوت در ریشه و اهداف، خواهند توانست همکاری مسالمتآمیز داشته باشند؟
اکثر مردم انتظار دارند بهتدریج سیستمها شبیه یکدیگر شوند. اما نویسندگان مقاله استدلال میکنند، این امر تنها زمانی اتفاق خواهد افتاد که چین از نظر تکنولوژی و ثروت همپای آمریکا شود.