نوشته: اون امیر و اورلی لوبل
ترجمه: شیرین ناظرزاده
بند عدمرقابت، يكي از مشخصههاي استاندارد بسياري از قراردادهاي كاري است. پژوهشها نشان ميدهند در آمريكا کموبیش نيمي از مهندسان و هفتاد درصد از مدیران ارشد در شرکتهای سهامی عام، قراردادهايي امضا كردهاند كه امکان كار برای رقیب کارفرما یا راهاندازی شركتهاي رقيب را محدود ميكند. بر اساس عقل متعارف، اين قراردادها براي كسبوكارهای نوآوريمحور حياتي هستند، زيرا كمك ميكنند تا اطلاعات و نخبگان اختصاصی به دست رقبا نیفتند.
اما این نوع قراردادها میتوانند شمشیر دولبه باشند. حجم رو به افزايشي از شواهد نشان ميدهند كه نوآوري، بهرهوري و رشد اقتصادي همگي در مناطقي كه قوانين محلي اجازه چنين قراردادهايي را نميدهند (یا نهادها اجبار نميكنند)، بيشتر است. مثال بارز اين موضوع سيليكنولي است. احتمالا دليل آن اثرات مثبتي است كه در نتيجه آزادي كارمندان براي جابهجايي در شركت ايجاد شده است.
پژوهش جديد، دليل ديگري را براي بازاندیشی درباره تحميل چنين محدوديتهايي نشان ميدهد. در يك آزمايش وسيع، ما دريافتيم افراد در شرايط شبيهسازي شده با قرارداد عدمرقابت انگيزه کمتري از خود نشان ميدهند و هنگام انجام وظايفي كه نيازمند تلاش هستند نتايج بدتري كسب ميكنند. چرا؟ ما معتقديم وجود محدوديتها روي اشتغال آينده نهتنها آینده بیرونی آنها را مبهم ميسازد، بلكه احساس تملک آنها از شغلشان و تلاش تمايل به توسعه مهارتهايشان را كاهش ميدهد. اين كاهش عملكرد ميتواند براي يك شركت بسيار آسيبزنندهتر باشد تا از دست دادن واقعي كارمندان.
ما 1028 داوطلب را براي انجام يك وظيفه برخط در قبال پرداخت دستمزد استخدام كرديم. از نيمي از آنها خواسته شد يك كار کاملا تلاشمحور را انجام دهند (ایجاد ماتريسهايي که مجموع اعدادشان ده باشد) و از نيمي ديگر خواسته شد يك فعاليت خلاقانه انجام دهند (به كلمههايي فكر كنيد كه بهشدت وابسته به كلمات ديگر هستند). برخي از افراد در هر دو گروه تحت محدوديت قرارداد عدمرقابت قرار گرفتند: به آنها گفته شد گرچه ممکن است در آينده براي انجام کار مشابهی دعوت شوند، اما پذيرفتن كاري مشابه كار فعلي براي آنها ممنوع است. براي سايرین محدوديتي تعيين نشد.
[1]. اون امیر، استادیار بازاریابی در دانشگاه کالیفرنیاست. اورلی لوبل، استاد قانون کار و استخدام در دانشگاه ساندیگو و نویسنده کتاب «نخحبگان میخواهند آزاد باشند» (انتشارات دانشگاه ییل، 2013) است.