ترجمه: کمیل رودی
لاکشمی بالاچاندرا، پیش از ورود به دانشگاه چند سالی را در دو شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر کار کرده بود. در آنجا مشاهده پدیدهای باعث سردرگمیش شده بود. سرمایهگذاران خطرپذیر طرح کسبوکار را از کارآفرین دریافت و مطالعه میکردند و هیجانزده میشدند. سپس تحقیقاتی را درباره صنعت مربوطه انجام میدادند و بر شور و اشتیاقشان افزوده میشد. سپس از موسس شرکت دعوت میکردند که در یک جلسه ارائه حاضر شود و در آخر، دیگر هیچ انگیزهای برای سرمایهگذاری نداشتند. چرا طرح پیشنهادی که روی کاغذ آنچنان برانگیزاننده و موفقیتآمیز بهنظر میرسید، با ارائه شخص طراح، کورسوی موفقیت هم نداشت. بالاچاندرا که اکنون استادیار دانشگاه بوستون است، میگوید: «این چیزی بود که مرا به تحصیلات دکترا علاقهمند ساخت: میخواستم تعامل میان سرمایهگذاران خطرپذیر و کارآفرینان را تجزیهوتحلیل کنم.»
او حتا پیش از شروع پژوهش، چند ایده و توضیح داشت. بسیاری از کارآفرینان عقیده دارند تصمیم سرمایهگذاری کاملا نتیجه محتویات گزارش ارائه (اطلاعات و منطقی که معمولا در پاورپوینت میآید) است. اما در عمل، بیشتر سرمایهگذاران خطرپذیر پیشتر آن را بررسی میکنند. مصاحبه رودررو بیشتر برای پرسیدن سوال، شفافسازی و بررسی شخصیت کارآفرین است. برای فهم بهتر این سازوکار، بالاچاندرا ده سال صرف کرد تا دریابد در جلسه ارائه، چه اتفاقی میافتد و نتیجه را کمی و عددی کرد. برخی الگوها از همان آغاز روشن بودند. برای نمونه، کارآفرینانی که در طول جلسه ارائه میخندیدند، موفقیت بیشتری داشتند، همچنین آنهایی که دوست مشترکی با سرمایهگذاران خطرپذیر داشتند، نیز موفقتر بودند. او بعد از کنکاش بسیار، چهار نتیجهگیری کرد.