نوشته: چارلز گالونیک وامانوئل هرمرک
ترجمه: دكتر احمد روستا و فاطمه حقيقی خواه
رهبران کسبوکار بهطور طبیعي ميخواهند استراتژیهای شرکتشان توسط کارمندان درک و پذیرفته شود یا آنچنان که ما ميگوییم ملکه ذهنشان شود. این امر اطمينان میدهد که تصميمها و رفتارهای روزمره کارکنان از مقاصد رقابتی شرکت حمایت ميکند. ملکهذهنشدن بهویژه زمانی اهميت دارد که نميتوان بهسادگی به کارکنان گفت چه کار بکنند، اتفاقی که در اقتصادهای امروزی به شکل فزایندهای در حال رخدادن است. به همين دلیل است که شركتها جلسات بزرگ برقرار ميکنند و مدیران ارشد پیامهای الکترونیک برای سراسر شرکت ارسال ميدارند: آنها ميخواهند مطمئن شوند که کارکنان آن را درک کردهاند. با این وجود، اطلاعات اندکی در این مورد داریم که چرا برخی کارمندان آن را درک ميکنند و برخی نه.
برای درک بهتر آنچه ملکهذهنشدن استراتژی را تسهیل ميکند، ما بیش از شصتهزار پاسخ محرمانه به یک نظرسنجی رضایت کارکنان را مورد تجزیهوتحلیل قرار دادیم که توسط یک شرکت جهانی مالک بیش از سیصد شرکت عملیاتی انجام شده بود. ما بهدرستی برخی نتایج را پیشبینی کردیم: کارمندان سطوح بالاتر، کارمندانی که از جبران خدمات و توازن زندگی و کار خود خوشحال بودند و کارکنانی که در کل نگاهشان به شرکت مثبت بود با احتمال بیشتری نسبت به بقیه استراتژی شرکت را درک و قبول ميکردند. (این نتایج 39 درصد انحرافی را که ما در درجه ملکهذهنشدن استراتژی یافتیم، توضیح ميدهد.) ولی ما با موارد غافلگیرکنندهای نیز روبهرو شدیم. برای مثال، انتظار داشتیم کارکنان باسابقه، بیشتر از دیگران به استراتژی شرکت آگاهی داشته باشند ولی اثر آن متناقض بود، شاید به این دلیل که مشغول بودن طولانیمدت در یک شرکت به معنای مواجهه بیشتر با تغییرات استراتژی است که نیاز به تغییراتی در ذهنیت و تجدید پذیرش دارد.