نوشته: دانیل مگین
ترجمه: ندا سراج
در بهار 2009، فاربود نیوی و شرکت نوپای آموزش برخط او،گروکیت،درگیربحث شدیدی شده بودند. افزون بردوسال بعد از شروع فعالیت، گروکیت تنها پانزده کارمند داشت که اغلب مهندس بودندو نیوی هنوز بهعنوان رییس هیاتمدیره فعالیت میکرد.میچ لاسکی (یکی از اعضای بنچمارککپیتال،سرمایهگذار اولیه)میگوید: «فارب قصد داشت تیم مدیریت را کوچک نگه دارد. امادیگر مدیرانشرکتخواهاناستخداممعاونین و مدیران ارشدبودند. من همیشه به کارآفرینان میگویم،سعی کنید در سطوحپایینتر از خود بهاندازه کافی افراد شایسته قرار دهید تااگر در اثر تصادف از بین رفتید،کارمسیر عادیخود را دنبال کند.»
در هفتم ماه می آن سال، متاسفانه نیوی فرصت یافت آن فرضیه را تجربه کند. وقتی شبهنگام به همراه همکارانش از سینما باز میگشت، در حالی که سوار اسکوتر وسپای خود بود در تقاطع خیابانیدر سانفرانسیسکو با یک مینیون تصادف کرد. تشخیص اولیه در اورژانس، یک دنده شکسته و تعدادی جراحت و کوفتگی بود. اما سیتی اسکن نشان داد کلیه راست نیوی بهسختی آسیب دیده است. پزشکان یک جراحی اورژانس انجام دادند تا بخشهای آسیب دیده کلیه را جدا و بقیه آنرا ترمیم کنند. اینجراحیبرای نیوی یک اثر زخم ده اینچی و برای سازمانش رهبری بر جای گذاشت که ماهها از خدمت معاف است.