By PAUL M. HEALY / KRISHNA G. PALEPU
نوشته: پل هيليو كريشنا پالپا
ترجمه: زكريا مقدور مشهور
تا همین چند سال پیش، بازار سهام امریكا مایه رشك دنیا بود. باید ممنون تكنولوژی جدید، مقررات اجرایی سهلانگار و طبیعت نوآورانه خدمات مالی بود كه باعث شد این بازار همهجا و همیشه در دسترس همگان باشد. امریكاییها میلیونمیلیون در بازار سهام سرمایهگذاری كردند و با افزایش سرمایهگذاری، نقدینگی جاری بیشتر شد و بازارها بیشتر در دسترس قرار گرفتند و جذابیت آنها بیشتر شد.نتیجهاین چرخه مثبت، یك اعجاب اقتصادی بود. در فرهنگ اقتصاد امریكایی كه تشنه سرمایهگذاری است، تعداد قابلملاحظهای شركت نوپا (كه در حقیقت تاكنون سابقه نداشته است) بهصورت سهامیعام درآمدند و سریعاً رشد كردند.
امروزه دیگر دنیا كمتر احساس حسادت میكند. سرمایهگذاران خیلی دیر متوجه شدند كه مدلهای معروف كسبوكار در اقتصاد جدید بهجای ایجاد سرمایه, بیشتر به مصرف آن دامن میزنند. همچنین مشخص شد كه مشكل نظام مالی امریكا تنها این هیجان غیرعقلانی ناشی از رونق مذكور نیست.
به عقیده نویسندگان مقاله، خطاهای اخیر بازار سهام و شركتهای بزرگ، ریشه در مقررات و تغییراتی دارد كه بیست سال پیش اتقاق افتاده است. هدف این تغییرات، كاهش هزینه اطلاعات مالی و رونق خریدوفروش سهام بود. قانونگذاران را اعتقاد بر این بود كهاین اصلاحات موجب بهبود سرعت دسترسی سرمایهگذار به بازار و كارایی قیمتگذاری میشود. هدف رونق خریدوفروش سهام محقق شد، اما این تغییرات باعث شروع مسابقهای برای رسیدن به منابع كار بین حسابرسان حرفهای و تضعیف تحلیلهای سرمایهگذاری شد و سرمایهگذاران حرفهای را از تكیه بر ارزیابیهای عقلایی خود ناامید كرد.
نویسندگان مقاله اعلام میدارند كه كجای كار غلط بود و چگونه میتوان اصلاحاتی تند و شدید انجام داد. به نظر آنها، بورس سهام باید ممیزی شود، اتحادیه سرمایهگذاران با الگوی سندیكای مصرف كنندگان ایجاد شود و مالیات پلهای بر معاملات و سرمایهگذاری ناشی از پسانداز بازنشستگان اعمال شود.