By Alden M. Hayashi
نوشته: آلدن هایاشی
ترجمه: مهندس پیام وزیرزاده
بسياري از مديران عاليرتبه مدعي هستند كه از روي عادت، تصميمات مهم را بدون تكيه بر تحليلهاي منطقي اتخاذ ميكنند. آنان به جاي انجام اين تحليلها، بر «قدرت كشف و شهود» يا «شّم ذاتي»، «ظن و گمان» و يا «نداي درون خود» متكي هستند. اما بيش از آنچه در اين واژهها نهفته است، نميتوانند فرايند مربوط را توصيف كنند.
شّم ذاتي دقيقاً چه معنايي دارد؟ در مقاله حاضر، آلدن هاياشي، بامديران عاليرتبه شركتهايي مانند امريكا آنلاين و جانسون اند جانسون گفتگو مينمايد تا شيوه تصميمگيري آنان را دريابد. هاياشي در عين حال، تحقيقات انجام شده توسط دانشمندان پيشگام در اين زمينه را ارائه ميدهد كه عقيده دارند، عواطف و احساسات ما نه فقط در تواناييهاي شهودي ما حائز اهميت است، بلكه عناصري اساسي و لازم به شمار ميروند. به طور مشخص، يكي از تئوريهاي موجود بر آن است كه عواطف ما به شيوه يك صافي عمل ميكند و ميتواند گزينههاي متفاوت را به سرعت ارزيابي كند، هر چند ما درك آگاهانهاي از اين روال نداشته باشيم. تحقيقات ديگر نشان ميدهد كه ميتوان معمولاً قضاوتهاي حرفهاي را به مجموعهاي از الگوها و قواعد تبديل كرد و گويا به راستي چنين به نظر ميرسد كه اتخاذ تصميمات غريزي مستلزم داشتن نوعي توانايي در تشخيص اين الگوها در زمينههاي مختلف است. مديرعاملي كه واجد چنين تواناييهايي باشد، قادر است با شناسايي الگوهايي كه ديگران ناديده گرفته و يا آنها را بيارزش ميپندارند، يك استراتژي عالي تدوين كند.
ليكن، خصوصيات گوناگون طبيعت انساني ميتواند به سادگي قدرت شهودي و دروني تصميمگيري ما را دچار ابهام و خطا كند. يكي از كجرويهاي بالقوه، تمايل ما به تبيين الگوهايي است كه در واقع وجود خارجي ندارند. بنابراين، خودآزمايي مداوم و بازخوردهاي مستمر بسيار مهم بوده و برخي سازمانها اين فرايندها را جزيي از فرهنگ اداري خود نمودهاند.