چشمهایتان را لحظهای ببندید و در تصور آورید میخواهید سازمانتان را بدون «دیدن» اداره كنید: در وهله نخست، ارتباطات غیركلامی را از دست خواهید داد و نمیتوانید از بازخوردهای رفتاری (كه بخش عمده آنها دیداری هستند) آگاه شوید. در بسیاری موارد مجبورید با واسطه از حال و روز محیط خود باخبر شوید و عنان اختیار خود را در كف دیگران قرار دهید. دریافت بیواسطه و مستقیم وقایع پیرامون هم ممكن نیست و ناگزیرید به دیگران اعتماد و اتكای كامل داشته باشید. در جایی كه میگویند «به چشم خود هم نباید اعتماد كرد»، اتكای به دیگران چهقدر دشوار و ناممكن مینماید.
حال مسئله را پیچیدهتر تصور كنید و این بار خود را همان مدیر (البته بدون حس بینایی) در كسبوكاری مثل تولید پوشاك (آنهم از نوع زنانه) بدانید كه زیبایی بصری عنصری اساسی در جذب مشتری و تولید محصولاتتان است. باید در مورد رنگ تولیداتتان دقتی بیمثال داشته باشید، مشكل وقتی بیشتر میشود كه بخواهید تركیب دو یا چند رنگ را در كنار هم در تصور آورید. مرحله بعدی، برازش رنگها با طرحهاست، آنهم در بخش پوشاك زنانه كه تنوع طرحها بیشمار است. تقریباً كاری ناممكن مینماید و بیشك پاسخ قریببهاتفاق این است كه چنین چیزی ممكن نیست و باید به فكر كار دیگری بود.
ما هم وقتی برای نخستین بار شنیدیم مدیری محروم از نعمت بینایی در كار كسبوكاری در زمینه تولید پوشاك زنانه است، بسیار متعجب شدیم. واكنش نخستمان یافتن پاسخهای توجیهی بود: نقش وی تشریفاتی است و دیگرانی هستند كه كسبوكار را اداره میكنند؛ از امكانات موروثی یا رانتی برخوردار است؛ موفقیت وی مقطعی و اتفاقی بوده و نمیتواند مستمر باشد و... اما بیشتر كه آشنا شدیم دیدیم هیچ كدام از اینها نیستند: مهمترین و برجستهترین فرد شركت در همه فعالیتها همین مدیر است و در بسیاری از فرایندهای حیاتی كسبوكار مثل طراحی و انتخاب رنگ محصولات دخالت مستقیم دارد؛ كار خود را از هیچ و با سرمایهای اندك آغاز كرده و از هیچ امكانات و پشتیبانی ویژهای نیز برخوردار نبوده است؛ هماكنون در چند كشور فعالت تولیدی، طراحی و بازاریابی دارد و بسیار هم در كار خود موفق است.
در صنعتی كه همواره هیاهوی ناكارامدی و عدممزیت نسبی آن بلند است و شمشیر حذف از عرصه رقابت را بالای سر خود میبیند و مدیران «بینای» آن، ناتوان از رقابت و در بیم ورشكستگی به هر دستآویز درست یا نادرستی چنگ میزنند تا سازمان خود را حفظ كنند، شنیدن گوشهای از داستان موفقیت مدیری بهظاهر نابینا و پیروز در عرصه رقابت، آموزههای فراوانی برای همه مدیران دارد. مصاحبه با ایشان یك پیام بزرگ دارد: انسان موجودی با ظرفیتها و قابلیتهای بیانتها است و میتواند به افقهایی شگفتانگیز و «ناممكن» دست یابد: «رسد آدمی به جایی كه بهجز خدا نبیند.»