ترجمه: شیما بابازاده
شرکتهای نوپا باید در مورد تاثیری که بر سرمایهگذاران، مشتریان بالقوه و دیگر سهامداران میگذارند، دلواپس باشند، بنابراین هنگامی که بنیانگذار شرکت آن را ترک میکند، آنها هم اغلب بهفکر رفتن از شرکت میافتند. مطالعهای جدید به سراغ لایههای زیرین ابراز خوشحالی تصنعی و تعارفات معمول آنها رفته تا دلایل ترک شرکت و چگونگی تاثیر آن بر شرکت را بررسی کند. بعد از مشاهده 29 شرکت برای چندین ماه، محققان روی ده خروج تمرکز کردند که پنجتای آنها «دوستانه» و پنجتای دیگر «خصمانه» بود. آنها اسناد شرکت و اطلاعات در اختیار عموم را تحلیل کردند و با موسسین باقی مانده و ترک کار کرده و همچنین گروه سوم مانند سرمایهگذاران، بازرسها و کارمندان مصاحبه کردند. در تمام این موارد، فرایند خروج بهواسطه معضلات عملکردی آغاز شده بود: بنیانگذار یا تلاش کافی نداشت یا نتایج مطلوب کسب نکرده بود. در برخی موارد، احساسات منفی در دیگر بنیانگذاران باعث مشکلات اساسی در تیم یا دخالت سرمایهگذاران یا دیگر اشخاص بیرونی در شرکت شده بود. هرقدر وابستگی احساسی بنیانگذار خارجشونده قویتر باشد، خروج بسیار ناعادلانهتر جلوه خواهد کرد. این عامل (سطح عداوت) برای سرنوشت کوتاهمدت شرکت بسیار تعیینکننده است.