گروه محصولات

عنوان مقاله: چرا مدیران واقع بین باید به تئوری های مدیریت توجه کنند

گزيده مديريت 33

By Clayton M. Christiensen/ Michael E.Reynor

نوشته: كليتون كريستينسن و مايكل رينر

ترجمه: مهندس فضل اله اميني

معمولا مدیران به تئوری بی توجه هستند، زیرا واژه ی " تئوریک " تداعی کننده ی " غیر عملی" است. اما نبایداین طور باشد. از آن جا که تجربه فقط درباره ی گذشته است، بنابراین یگانه راهی که مدیران می توانند با اطمینان خاطر برنامه های آینده ی خود را تدوین کنند، اتکا به تئوری های معتبر است.
شاه واژه ی این بحث " معتبر" است. گرانش یا نیروی جاذبه از سنخ تئوری های معتبر است. زیرا بدون نیاز به آزمایش می دانیم اگر یک قدم از لبه ی صخره جوتر برویم، سقوط می کنیم. اما ادبیات کسب و کار پر از تئوری هایی غیر عملی یا دست کم متناقض است. مدیر چه طور می تواند تئوری خوب را از بد تشخیص دهد؟
ابتدا باید ببینیم تئوری خوب چه طور شکل می گیرد. هر تئوری معتبر در سه مرحله پدید می آید: گردآوری اطلاعات، دسته بندی اطلاعات براساس تفاوت های عمده و در نهایت، تعمیم و توضیح علت هر پدیده در شرایط مربوط. مثلا پروفسور آنانت رامان و همکاران، اطلاعاتی را گردآورده اند که نشان می دهد دستگاه های خط نمادخوان (بارکد ریدر) موجب تولید اطلاعات نادرست از میزان موجودی کالا می شوند. به همین دلیل پروفسور و دستیارانش انواع خطاهای این دستگاه ها و انواع فروشگاه هایی را که این خطاها در آن جا اتفاق می افتد دسته بندی کرده اند. تازگی ها تعدادی از شاگردان دوره ی دکترای پروفسور برای پی بردن به نوع هنجاری که سبب بروز خطا می شود، در فروشگاه ها به کار صندوق داری مشغول شده اند. از این مقدمات، تئوری معتبری جوانه می زند که پیش بینی می کند، دستگاه خط نمادخوان در چه حالتی درست کار می کند و در چه حالتی نادرست.
اگر از خیر نظریه ی " یک نسخه، درمان همه ی دردها" بگذریم و معتقد باشیم هر تئوری توصیف کننده ی شرایطی است که در آن شرایط، تئوری صادق است یا صادق نیست، آن گاه می توان از موفقیت در دنیای کسب و کار سخن گفت.

انصراف از نظر