By Kimberly Whitler/ Neil Morgan
نوشته: کیمبرلی ویتلر و نایل مورگان
ترجمه: شیرین ناظرزاده
در رابطه میان مدیرانعامل و مدیران ارشد بازاریابی موضوعی بهشدت اشتباه وجود دارد. هشتاد درصد مدیرانعامل میگویند به مدیران ارشد بازاریابیشان اعتماد ندارند یا از آنها ناراضی هستند. تعجبی ندارد که مدیران ارشد بازاریابی کمترین مدت زمان تصدی را در میان مدیران ارشد سازمان دارا هستند. این چرخش شغلی میتواند منجر به بروز اختلالی جدی در کسبوکار شود.
برای پایاندادن به این الگوی ناکارامد چه کاری میتوان انجام داد؟ کیمبرلی ویلتر، یک مدیر ارشد بازاریابی سابق که اکنون استادیار مدرسه کسبوکار داردن از دانشگاه ویرجیناست و نایل مورگان، استاد بازاریابی در دانشگاه ایندیانا، پژوهش گستردهای درباره این مسئله انجام دادهاند. آنها معتقدند دلیل اصلی این موضوع طراحی اشتباه نقش است.
در آغاز باید گفت هیچ پاسخ شفاف و مقبول جمع برای این پرسش وجود ندارد که یک مدیر ارشد بازاریابی چه کاری انجام میدهد؟ محدوده وظایف شغلی و مهارتهای مورد نیاز بسیار گسترده است. علاوه بر این، انتظارات از شغل مدیر ارشد بازاریابی غیرواقعی و ناهمسو با مسئولیتها و شاخصهای عملکردی آن است. این پویایی ناسالم منجر به شکست مدیران میشود.
نویسندگان، مراحلی را برمیشمارند که شرکتها با انجام آنها میتوانند این موقعیت را اصلاح کنند. نخست، شرکتها باید سه نوع نقش عمده مدیر ارشد بازاریابی را بدانند: برخی بر استراتژی، برخی بر تجاریسازی و برخی (که مسئولیت سودوزیان شرکت را بهعهده دارند) بر هر دو موضوع تمرکز دارند. دانستن این موضوع مهم است که شرکت به کدام نوع مدیر ارشد بازاریابی نیاز دارد و سپس وظایف و شاخصهای موفقیت را متناسب با آن تعیین کند.
داوطلبان شغل مدیر ارشد بازاریابی و مدیریابان هر دو در فهم اینکه این شغل درست تعریف شده باشد و استخدامهای جدید گزینههای درستی باشند، نقش دارند. نویسندگان، پرسشنامههایی نیز آوردهاند که تمام افراد دخیل در این فرایند قبل از هر گونه تصمیمگیری باید به آنها پاسخ دهند.