نوشته: دكتر محمد ابراهيم محجوب
اگر بنا به گفته ی دانیل گولمن هوش عاطفی حاصل شناخت و رهبری خودمان، و شناخت و مدیریت ارتباطات و پیوندهای پیدا و پنهانی بدانيم که با سایرین داریم، در این صورت باید برویم سراغ تاریخ. تاریخ را می توانیم همچون درختی بپنداریم که ما در سرشاخه های آن زندگی می کنیم و بنابراین هرچه به سمت شاخه های اصلی، تنه، و ریشه های این درخت رو به پس برویم آشنایی ما با دیگران بیشتر میشود و تشابهات زبانی و فرهنگی ما را به هم نزدیکتر میکند. با مطالعه ی تاریخ، این فقط اطلاعات گذشته نیست که به ما منتقل میشود. کسی که تاریخ میخواند کمتر متعصبانه با موضوعی برخورد میکند بلکه پیش از پذیرش یا رد هر موضوعی، آن را از منظر منطق میسنجد و ارزیابی میکند. این شاید بالاترین ارزشی است که میتوانیم برای مطالعه ی تاریخ قائل شویم؛ و این شاید مهمترین کیفیتی است که هر مدیری نیازمند آن است. مطالعه ی تاریخ به ما میآموزد مستند سخن بگوییم و سخن غیرمستند را نپذیریم؛ به ما کمک میکند تفکر سیستمی را در خودمان تقویت کنیم؛ روابط علت ومعلولی را بهتر بفهمیم؛ یاد بگیریم میان پدیده های به ظاهر بیربط پل بزنیم و پیوندهای پنهان میان آنها را کشف کنیم. در اين مقاله با دستهبندي اعصار مديريت، و با نگاهي به دانش و مهارت نرم، اهميت مطالعه تاريخ از ديدگاه انديشمندان مرور ميشود و ضمن ابهام زدايي از برخي انديشههاي بعضا نادرست، كاركردهاي تاريخ و نحوه مطالعه آن به مديران پيشنهاد ميشود.