By Jeanne Liedtka
نوشته: جین لیدکا
ترجمه: رضا پاینده
گرچه ما نکات زیادی در مورد شیوههای برانگیختن ایدههای جدید میدانیم، تیمهای نوآوری اغلب برای پیادهسازی آنها بهدردسر میافتند. چرا؟ برای اینکه سوگیریها و رفتارهای خشک افراد بر سر راهند. استاد مدرسه کسبوکار داردن در این مقاله توضیح میدهد چگونه تفکر طراحی به افراد کمک میکند بر این مشکل غلبه کرده و خلاقیت خود را آزاد کنند.
تفکر طراحی بهظاهر در فهم و شکلدهی تجارب مشتریان کمک میکند، اما بهطور عمیقی تجربیات خود نوآوران را هم بازآرایی میکند. برای نمونه، تحقیقات همهجانبه مشتری به آنها کمک میکند نظرات خود را کنار بگذارند و نیازهای مکتوم مشتریان را بفهمند. گفتوگوهای برنامهریزیشده، تیمها را روی ایدههای متنوع خود متمرکز میکند، تا نهتنها روی موارد توافقی، بلکه در موارد اختلافی با یکدیگر صحبت کنند. پیادهسازی آزمایشی با استفاده از راهحلهای جدید، ترس از تغییر همه ذینفعان را کاهش میدهد.
تفکر طراحی همان اثری را بر نوآوری دارد که مدیریت کیفیت جامع بر تولید داشته است.
ساختار واضح در هر مرحله (کشف مشتری، خلق ایده و آزمایش) به افراد کمک میکند نسبت به امتحان چیزهای جدید، احساس راحتی بیشتری کنند، در ضمن این فرایندها، همکاری را افزایش میدهند. از آنجا که تفکر طراحی، ابزارهای عملی و بینش انسانی را ترکیب میکند، فناوری اجتماعی بهحساب میآید. نویسنده پیشبینی کرده، تفکر طراحی به اندازه مدیریت کیفیت فراگیر که فناوری اجتماعی پیشین بوده، اثرگذار خواهد بود.