نوشته: دکتر غلامرضا کیانی
همواره، دیدن درست مسئله یکی از اساسیترین موضوعات در برنامهریزی و مدیریت سازمانها بوده و هست. تشخیص درست مسئله و جایگاه آن، قدم اساسی در خلق و یافتن راهحل است. مدیران موفق آنهایی هستند که وقت خود را صرف یافتن راهحل برای مسائل درست میکنند. اما سازمانهای زیادی را در کشور میشناسیم که ظرفیتهای خود را صرف یافتن راهحل درست برای مسائل غلط میکنند. بیتردید با شناخت غلط نمیتوان به استراتژیهای اثربخش دست یافت. شناخت، همواره یکی از مباحث اساسی فلسفه نیز بوده است. شناخت، فارغ از جنبههای فلسفی آن، نیاز به یک روششناسی (متدولوژی) دارد تا انسان را در مسیری درست قرار دهد. مقاله حاضر به ارائه شیوهای خواهد پرداخت که ما را به دیدن چالشهای اساسی در یک نظام اجتماعی مانند سازمانها هدایت میکند. این شیوه بر اساس تجربههای نویسنده بهعنوان مشاور مدیریت در سازمانهای مختلف و مبتنی بر اصول حاکم بر تفکر استراتژیک طراحی شده است.
خاكزن در دیده حسبین خویش |
دیـدهحس دشمن عقل است و كیش
|
زان كه او كف دید و دریا را ندید
|
زان كـه حالـی دید و فـردا را ندید |
شناخت مفید شناختی است كه فهم ما را از سازمان در قالبی ساختیافته توسعه بخشد. فهم ساختیافته، دیدن یا پیشبینی نقش و چگونگی تاثیرگذاری عوامل متعدد را بر نتیجه و حاصل کار سازمان ممكن میسازد. فقط با چنین شناختی میتوان سهم هر یک از ضعفها یا قوتهای سازمان را بر موفقیت کار ارزیابی کرد و با تخصیص منابع محدود به آنها به حداکثر اثربخشی دست یافت. چنین شناختی نیاز به مدلی مفهومی دارد. برای مثال، یك ساختمان مدلی است مفهومی که فهم ما را از در، پنجره و شیروانی نظاممند میسازد. اگر تصویری از مفهوم ساختمان نداشته باشیم، نقش و جایگاه آن عوامل را در ربط با یکدیگر و ترتیبات و اولویتبندیهای آنها را در شاکله کل نمیشناسیم..