By David J. Snowden/ Mary E. Boone
نوشته: ديويد اسنودن و مری بون
ترجمه: دكتر محمدابراهيم محجوب
بسیاری از مدیران وقتی میبینند راهكارهای موفق پیشین آنها در وضعیتهای جدید شكست میخورند در شگفت میشوند، غافل از آنكه هر وضعی واكنشی ویژه میطلبد. رهبران پیش از پرداختن به هر وضعیتی، باید بافت حاكم بر آن را بشناسند و كردار خویش را بهفراخور آن سامان دهند.
اسنودن و بون بر پایه علم پیچیدگی، چشمانداز نوینی از رهبری و تصمیمگیری پیش آوردهاند كه برونداد آن چارچوب كیونفین است. این چارچوب به مدیران كمك میكند وضعیتها را در پنج دسته بگنجانند:
وضعیت ساده. ویژگی این وضع، ثبات و رابطه شفاف میان علت و معلول است؛ راه درست نیز اغلب پیداست. در این میدان «میدانیم كه میدانیم». در اینجا رهبر باید دادهها را ارزیابی كند (وضع را بشناسد)، سپس آن را ردهبندی كند و آنگاه واكنش نشان دهد.
وضعیت بغرنج. در این وضع ممكن است چند راه درست موجود باشد. نیز رابطه میان علت و معلول شفاف است، ولی همگان آن را نمیبینند. در این میدان «میدانیم كه نمیدانیم». در اینجا رهبر باید بشناسد، واكاوی كند و واكنش نشان دهد.
وضعیت پیچیده. در این وضعیت نمیتوان راه درست را یافت. پس رهبر باید دنبال ظهور الگوها باشد و آنها را در آزمونهای كمهزینه بهكار گیرد تا به درستی آنها پی ببرد. در این میدان «نمیدانیم كه نمیدانیم». كسبوكار بیشتر مردم بر این پاشنه میگردد. در چنین وضعی رهبر باید نخست كاوش كند، سپس شناسایی و آنگاه واكنش نشان دهد.
وضعیت آشفته. جستوجو برای یافتن راه درست بیهوده است. هیچ الگوی مدیریتپذیری حاكم نیست. رابطه میان علتها و معلولها را نمیتوان پیدا كرد، زیرا پیوسته در حال دگرگونی هستند. اینجا میدان «نشناختنیها» است (از قبیل رویداد یازدهم سپتامبر). در اینجا رهبر نخست باید اقدام به برقراری نظم كند، سپس دریابد كجا ثبات موجود است، آنگاه بكوشد وضع را از آشفته به پیچیده بكشاند.
وضعیت سردرگم. وضعیتی كه در آن روشن نیست كدام یك از چهار وضعیت گفتهشده چیره است. برای برونرفت از این وضع، رهبر باید آن را به اجزای تشكیلدهنده بشكند و هر یك از آنها را در یكی از چهار وضعیت گفتهشده بگنجاند.