در بیشتر سده بیستم، میان دو فرایند «ایجاد کار» و «ایجاد ارزش» پیوندی معنادار دیده میشد. وقتی کسبوکار رونق میگرفت استخدام گسترش مییافت و جوامع شکوفا میشدند. این دور خجسته، هم برای کسبوکار خوب بود، هم برای جامعه.
اما اکنون پیوند میان این دو فرایند نازکتر شده است. برای نمونه، در ایالاتمتحده، بخش بنگاهی (با داوری از روی گزارشهای درآمد بسیاری از بنگاهها) عملکرد خوبی دارد، بااینهمه، مردم برای پیداکردن کار در کشاکش هستند. شاید با رشد اعتماد به آینده اقتصاد، فرایند «ایجاد کار» با فرایند «ایجاد ارزش» همگام شود. ولی اگر [بحث مورد نظر ما] نشانهای از یک مسئله ساختاری ژرفتر باشد چه؟