By Yves Doz/ Mikko Kosonen
نوشته: ایو دوز و میکو کاسونن
ترجمه: غلامحسین خانقایی
چه چیزی شركتی را از لحاظ راهبردی چالاك میسازد؟ (چالاك به این معنا كه قادر به تغییر سریع راهبردها و مدلهای كسبوكاری در واكنش به تغییرات بزرگ در فضای بازار باشد و این كار را بهدفعات و بدون آشفتگی انجام دهد.) سه سال موردكاوی عمیق چندده شركت از سراسر جهان به نویسندگان نشان داد مهمترین عامل، مدلی تازه از رهبری در راس شركت است.
مدیران ارشد شركتهای چابك مسئولیتهای مشترك (و نه منفرد) را در مقابل نتایج بهعهده میگیرند. آنها بین واحدها و بخشها وابستگی متقابل ایجاد میكنند؛ در خود انگیزه مشاركت باهم بهوجود میآورند و در روابط خود بسیار دقیق هستند تا همكاری مستمر، نزدیك، غیررسمی، باز و معطوف به مسائل مشترك و درازمدت را تقویت كنند. بهچالشكشیدن تفكر متعارف هم تشویق میشود.
این پیمان جدید است و نیل به آن آسان نیست، چرا كه مستلزم اقدام مدیران به شیوههایی دشوار است. بهعلاوه، نردبان شركتی اغلب شركتها ترغیبكننده روحیه فردگرایی توام با قدرت و استقلال بیشتر است. در جلسههای مدیران، عدمموافقت بهعنوان پرخاش منفعلانه تصور یا بیان میشود و هرگونه حس واقعی از تعلق به تیم را از میان میبرد. چرخش به سمت پیمان جدید تقریباً همیشه مستلزم چرخشی چشمگیر در فرهنگ، ارزشها و هنجارهای تعامل شركت است.
نویسندگان سه رویكرد را برای ایجاد این چرخش توضیح میدهند: میشود به مدیران به جای مسئولیت رسمی واحدهای كسبوكاری، مسئولیت مراحل مختلف در زنجیره ارزش شركت را داد. این امر در اس.اِی.پی (شركتی بهنسبت متمركز) بهخوبی جواب داده است. اگر سبد محصولات شركتی مانند نوكیا متنوع باشد، واحدهای كسبوكاری و حوزههای كاركردی را میتوان بر روی ماتریسی بهصورت متقاطع سازمان داد. وقتی هم كه شركتی بسیار متنوع است (مثل ایزیگروپ) میتوان بر فرصتهای یادگیری مشترك میان واحدهای واجد مدلهای كسبوكاری همسان تاكید كرد