By Lynn R.Offermann
نوشته: لين آفرمن
مترجم: محسن وارثي
رهبران نیز آسیبپذیرند. آنها هم ممكن است درست مانند زیردستان خود به بیراهه روند. البته، توسط پیروانشان. این امر از راههای گوناگون اتفاق میافتد.
گاهی اوقات، رهبران خوب به دلیل اینكه پیروان خیرخواه درباره روشی همرای هستند و قدرت متقاعدسازیشان زیاد است، تصمیمات ضعیفی اتخاذ میكنند. این مشكل، خاص رهبرانی است كه پیروان قدرتمند جذب میكنند و به آنان قدرت میبخشند. این مدیران لازم است نسبت به دیدگاه اكثریت شكاكتر باشند و پیروان را وادارند عقایدشان را دقیقتر مورد بررسی قرار دهند.
در مواقعی دیگر، رهبران دچار دردسر میشوند، چون آنان را پیروانی احاطه كردهاند كه با چاپلوسی و پنهانكردن واقعیات آزارنده، ایشان را میفریبند. رهبران فرهمند كه در برابر این مسئله از دیگران آسیبپذیرترند، باید تلاش مضاعفی برای یافتن افراد مخالف و پیروانی بهخرج دهند كه از طرح پرسشهای دشوار نمیهراسند. سازوكارهای سازمانی همچون بازخورد 360 درجه و مربیگری مدیران میتواند به این رهبران كمك كند به واقعیات درون شركتهایشان پی ببرند.
سرانجام، ممكن است پیروان نابكار و جاهطلب تا آن اندازه به اقتدار رهبر دستدرازی كنند كه وی به چیزی در حد یك مقام تشریفاتی مسئولیتدار، اما فاقد قدرت تبدیل شود. تعداد رهبرانی كه بتوانند بهطور كامل از خود در برابر افراد بدذات شركت مراقبت كنند، زیاد نیست، اما آنانی كه ارتباط برقرار میكنند و بر اساس مجموعه معینی از ارزشها زندگی میكنند خود را محفوظتر خواهند یافت. از آنجایی هم كه پیروان معمولاً رهبران خود را الگو قرار میدهند، كمتر احتمال دارد رهبر صادق و درستكار، پیروان فریبكار داشته باشد.
در این مقاله، لین آفرمن، استاد دانشگاه جورج واشنگتن، عمق این پویاییها را میكاود و بیان میكند كه رهبران باید برانگیزانده بحث و گفتوگو و در جستوجوی دوستانی باشند كه بتوانند خبرهای بد بدهند و ارتباط برقرار كنند و بر اساس مجموعه منسجمی از ارزشها عمل كنند.