A Conversation With Psychologist Howard Gardner
گفتوگو با هاوارد گاردنر، روان شناس
ترجمه: دکتر محمدابراهیم محجوب
در دیدگاه عامه، رهبری یك بنگاه اقتصادی همسنگ نابكاری است. رسواییهای فراگیر، بیكارسازیهای گسترده و دریافتهای كلان مدیران، بسیاری از مردم را به این باور رسانده كه نادرستی در سازمانها دیگر استثنا نیست، قاعده است. از این رو امروزه بیش از هر روزگار دیگر، لازم است آنان كه در فرادست فرمان میرانند، روابط خویش را با مشتریان، كاركنان و دیگر هموندان بهبود بخشند.
پروفسور گاردنر سالها درباره پیوند میان روانشناسی و اخلاق در دانشگاه هاروارد پژوهش كرده است. وی در این گفتوشنید، درباره پندار نیك سخن میگوید كه چگونه به افراد كمك میكند كارهای خوبی انجام دهند كه برای همكاران، بنگاه و اجتماع سودمند باشد.
گاردنر میگوید در روزگاری كه كاركنان در سیل اطلاعات غوطهورند و هركس زیر فشار است تا به هر بهایی برنده شود، گمراهشدن آسان است. فراتر از این، كاركنان برای تمیز خوب و بد به فرادستان نگاه میكنند. پس بهترین راه برای اینكه رهبران بتوانند در برابر فشارها بایستند و رد پای درست از خویش بگذارند، كدام است؟
به گفته وی، نخستین و مهمترین نیاز، باور به این است كه سازمان برای درستكار ماندن، نیازمند یك ترازوی اخلاق است. نیاز دیگر، اعلام باورهای اخلاقی و پایبند ماندن به آنهاست. همچنین نیاز است رهبران پیوسته خویش را بهسختی بیازمایند تا یقین شود به ارزشها پایبند ماندهاند؛ برای اندیشیدن به باورهای خویش وقت بگذارند، چندین ناصح پیدا كنند كه در برابر نیروی آنها از گفتن حقایق نهراسند و بهمحض دیدن رفتار نادرست دیگران، با آن برخورد كنند.
در انتها، وی میگوید ترازوی جهان دو كفه دارد: خوب و بد، درست و نادرست، كامیابی و شكست: «پس باید موضع خودت را روشن كنی و راه درست را برگزینی.»