By Jonathan Gosling/ Henry Mintsberg
نوشته: جاناتان گاسلینگ و هنری مینتزبرگ
ترجمه: دکتر محمدابراهیم محجوب و حسین حسینیان
به مدیران گفته میشود: جهانی باشید و منطقهای باشید؛ همكاری كنید و رقابت كنید؛ پیوسته تغییر كنید و نظم را حفظ كنید و در همان حالی كه كاركنان را پرورش میدهید، سود هم بیاورید. مدیر برای اینكه موثر باشد باید بتواند با همسازی این موضوعات بهظاهر متناقض، به تلفیقی عمیق از آنها دست یابد. یعنی نهتنها روی هدفها، بلكه روی شیوه اندیشیدن خود نیز باریك شود.
زمانی كه نویسندگان مقاله (اولی، رییس مركز مطالعات رهبری در دانشگاه اكسرتر انگلیس و دومی، استاد مطالعات مدیریتی دانشگاه مكگیل كانادا) تصمیم به برپایی دورهای برای پرورش مدیران اجرایی گرفتند، متوجه شدند نمیتوانند به ساختار معمول برنامههای كارشناسی ارشد بازرگانی تكیه كنند. این برنامهها دنیای مدیریت را به حوزههای محدود كاركردی، مثل بازاریابی و حسابداری، تقسیم میكردند. آنها به ساختار آموزشی نیاز داشتند كه بهجای تفكیك و جداسازی، تلفیق و یكپارچه سازد. آنها مدیریت را شامل پنج وظیفه با ذهنیتهای خاص خود تعریف كردند: مدیریت بر خود (ذهنیت اندیشهگر)؛ مدیریت بر سازمان (ذهنیت تحلیلگر)؛ مدیریت بر محیط (ذهنیت جهاندیدن) و مدیریت بر روابط (ذهنیت مشاركت). این برنامه آموزشی مبتنی بر كشف و تلفیق این پنج جنبه از ذهنیت مدیر است. نویسندگان اظهار میدارند برنامه، قدرت خود را در كلاس و بینش خود را در عمل نشان داده است.
این ذهنیتها را بهمثابه تارها و مدیر را بهعنوان بافنده در نظر آورید. عملكرد موثر به معنای بافتن این تارها در هم و ایجاد رضایتخاطر است.