By Andrew Likierman
نوشته: اندرو ليكيرمن
ترجمه: آناهيتا خزاعي
نویسنده مقاله معتقد است ارزیابی عملکرد در بيشتر سازمانها نیازمند بررسی انبوهی از اعداد و ارقام حاصل از محاسبه چند شاخص ساده است. او همچنین مینویسد، مدیران ارشد سنجش عملکرد را به کسانی میسپارند که در این زمینه تخصصی نداشته و تنها در استفاده از نرمافزارها مهارت دارند. آنها باید برای پذیرش مسئولیت سنجش عملکرد سازمان، سنجههایی را مورد استفاده قرار دهند که ماهیت کیفی و آیندهنگر داشته و مانع از گرفتارشدن آنها در دامهای زیر شوند:
مقایسه با خود. اطلاعاتی از محیط خارج سازمان گردآوری کنید و پاداشها را بر اساس عملکرد نسبی و نه مطلق توزیع کنید. شرکت اينترپرایز که در زمینه كرايه خودرو فعالیت میکند، شاخصی را برای سنجش کیفیت خدمات استفاده میکند که تمایل مشتریان نسبت به تکرار خرید از شرکت را اندازه میگیرد.
نگاه به گذشته. از شاخصهایی استفاده کنید که بيشتر ماهیت هدايتكننده داشته باشند تا پیرو. مدیران شرکت هومانا، یک شرکت بیمه خدمات درماني، متوجه شدند ده درصد مشتریانی که به شدیدترین بیماریها دچار هستند، هشتاد درصد هزینههای شرکت را موجب میشوند. در نتیجه شرکت انگیزانندههایی برای ترغیب مشتریان به انجام معاینات پيشگيرانه در نظر گرفته است.
ايمان به اعداد بهعنوان تنها مبنای تصمیمگیری. يك شرکت تولیدکننده نوشیدنیهای غیرالکلی، به جای استفاده از شاخص بازگشت سرمایه برای ارزیابی برنامههای توسعه مدیران خود، كارراهه شرکتکنندگان در دوره را در طول یک سال بررسی میکند.
بازيدادن سنجهها. شرکت حقوقی کلیفوردچنس شاخص «ساعات کارکرد قابلشارژ به مشتریان» را که نتایج آن بهسادگی قابل تفسير و تحریف بود، با هفت شاخص جایگزین کرد و این شاخصها را مبنای پرداخت پاداش قرار داد.
چسبيدن به شاخصها. در مورد آنچه میخواهید اندازه بگیرید دقیق و در مورد شاخصهایی که برای این اندازهگیری استفاده میکنید بسیار شفاف باشید. این رویکرد به سرمایهگذاران کمک کرد رتبه «عالي» مورد استفاده در ارزیابی احتمال زیانهای مالی را بهتر درک کنند.
نظام ارزیابی خوب، نظامی است که استقلال نسبی مدیران ملی را با تخصص مدیران اجرايي ترکیب کند.