By Heike Bruch / Sumantra Ghoshal
نوشته: هایکه بروخ و سومانترا گوشال
ترجمه: دکتر مریم شریفیان ثانی
اگر پای درد دل مدیران بنشینید، به شما خواهند گفت كه زمان، منبعی است كه بیش از همه در مضیقه آن هستند. اگر خوب به آنها بنگرید، این صحنهای است كه شاهد خواهید بود: از جلسهای به جلسهای دیگر میشتابند؛ مرتباً به پست الكترونیكی خود سر میزنند، بلواها را فرو مینشانند. حجم زیادی از فعالیتهای پرشتاب كه تقریباً هیچ فرصتی را برای اندیشیدن و نشان دادن بازتاب مناسب باقی نمیگذارند. مدیران گمان میكنند كه با این روش كارهای مهمی انجام میدهند، اما آنها در واقع دور خودشان میچرخند.
نویسندگان مقاله، در طی ده سال گذشته، رفتار مدیران پرمشغله را مورد مطالعه قرار دادهاند و یافتههایشان ممكن است شما را به هراس اندازد: 90 درصد مدیران، زمان خود را در انواع فعالیتهای ناكارامد هدر میدهند. تنها 10 درصد مدیران، از وقت خود به شیوهای متفكرانه، با احساس تعهد و هدف مشخص استفاده میكنند.
اقدام موثر بر تركیبی از دو خصلت مبتنی است: تمركز یا توانایی متمركز شدن بر یك هدف و توجه به آن تا پایان كار و انرژی یا نیرو و توانی كه از تعهد شخصی قوی سرچشمه میگیرد. تمركز بدون انرژی به اقدامات اجرایی سست تبدیل شده و یا به فرسودگی منجر میگردد. انرژی بدون تمركز در مشغله بیهدف از بین میرود یا به شكستهای بیهوده میانجامد. قرار دادن این دو خصوصیت در یك ماتریس، چهارچوب مفیدی را برای درك سطح بهرهوری مدیران مختلف فراهم میآورد.
مدیرانی كه سطوح انرژی و تمركز در آنها پایین است، «سهلانگار» هستند: آنها بدون چونوچرا به انجام وظایف روزمره میپردازند، ولی قادر به نشان دادن ابتكار عمل نیستند. مدیران « بیمبالات» تمركز زیادی دارند، اما انرژی آنها كم است: آنها برای انجام كارهایی كه به آنها محول میشود، ملاحظات و شروطی دارند، لذا دل به كار نمیدهند. مدیران «پریشانافكار» انرژی زیادی دارند، ولی تمركز آنها كم است: آنها فعالیت پرتبوتاب را با اقدام سازنده و سودمند اشتباه میگیرند. مدیران «هدفمند» هم باانرژی هستند و هم از تمركز بالایی برخوردارند: اینها مدیرانی هستند كه بیش از همه به نتیجه میرسند.
این مقاله به شما كمك خواهد كرد تا تشخیص دهید كه كدام یك از مدیران سازمانتان واقعاً كارامد هستند و كدام یك تنها به نظر میآید كه پرمشغلهاند.