وقتی در سال 2002 کوت قدم به هانیول گذاشت، این شرکت سهبار تغییر مدیرعامل را ظرف چهار سال پشت سر گذاشته بود؛ بهدفعات درآمدهایی را از دست داده و با بدهیهای زیستمحیطی مواجه بود که هرگز به آنها رسیدگی نشده بود؛ کموبیش هیچ خط تولید محصولات تازهای وجود نداشت، زیرا مدیران بهمنظور تقویت سودآوری اقدام به سرمایهگذاری را متوقف کرده بودند. ظرف پنج سال بعدی، وی کوشید بسیاری از آن مشکلات را مرتفع سازد و تا پایان سال 2007، اعتبار شرکت بازسازی شد و تعداد سرمایهگذاران و قیمت سهام آن بیش از دو برابر شد. سپس دوران رکود اقتصادی فرا رسید.
نظر کوت آن بود که هرگونه تغییر ساختار هانیول در پاسخ به این رکود باید بهنفع کارایی و سودآوری کسبوکار آن در بلندمدت باشد (نه اینکه فقط واکنشی باشد به رکود) و بهتر است بر توانایی این شرکت برای عملکرد برتر در دوران شکوفایی تاثیر منفی نداشته باشد. این تیم رهبری به راهحل استفاده از مرخصی اجباری رسید و این مقاله، ماجرای شیوه کار ایشان است.