سالانه گزارشات مختلفی در مورد سرانه مفید کار در کشور از سوی سازمانهای ذیربط ارائه میشود. بهطور مثال مرکز آمار ایران سرانه مفید کار در کشور را سالانه هشتصد ساعت، یعنی حدود دو ساعت در روز اعلام کرده است یا مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرده در خوشبینانهترین حالت، ساعات کار مفید در ایران در هر روز تا 2 ساعت است که میزان هفتگی آن به بیشتر از 11 ساعت نمیرسد. هر چند که اعداد و ارقام این گزارشات متفاوت است و گاهی مبنای محاسباتی آنها نیز چندان مشخص نیست، اما همه گزارشات در این نکته مشترک هستند که سرانه کار مفید در سازمانهای ایرانی نسبت به متوسط کشورهای توسعهیافته (سالانه حدود 1800 ساعت) بسیار پایین است. یکی از پیامدهای اساسی پایین بودن سرانه کار مفید، کاهش بهرهوری در بنگاهای ایرانی است. پایین بودن سطح بهرهوری در کشور همیشه مورد بحث بوده است. متخصصان و کارشناسان حوزههای مختلف تلاش کردهاند پایین بودن بهرهوری در ایران را از منظر اقتصادی، جامعهشناسی، فرهنگ، مردمشناسی، حقوق و غیره آسیبشناسی کنند. بررسی ادبیات موضوع نشان میدهد، بهرهوری و افزایش آن همیشه از موضوعات اساسی علم مدیریت و سازمان هم بوده است. تئوریهای بسیاری در این خصوص ارائه شده است و در بسیاری از موارد درستی کیفی و کمی آنها در سازمانهای مختلف در کشورهای پیشرفته مورد سنجش قرار گرفته است. اما متاسفانه در کشور ما علیرغم وجود بستر تئوریک چندان در مقام عمل موفق به بهکارگیری این نوع رویکردها و راهکارها نبودهایم. از این رو در بخش با مدیران این شماره، نظر تعدادی از مدیران و صاحبنظران را جویا شدیم و از آنها سوال کردیم «با توجه به تجربیات شما علل پایین بودن سرانه ساعات کار مفید و بهرهوری در سازمانهای ایرانی چیست؟ آیا علم مدیریت در این خصوص میتواند به کمک بنگاهای ایرانی بیاید؟ چگونه؟»