By Joel Podolny
نوشته: جول پودولنی
ترجمه: عاطفه پاشازاده
مردم آمريكا به اين باور رسيدهاند که مدارس بازرگانی برای جامعه مضر هستند و رفتارهايي را در فارغالتحصيلان خود میپرورانند که خودمحور، غيراخلاقی و گاهی غيرقانونی هستند. خيلی ها متقاعد شده اند مديران در تنظيم مقررات ناتوان بوده و برای اداره روش جبران خدمات مديران و گزارشهای مالی شرکت به قوانين پناه بردهاند. بديهی است قوانين دستوپاگير هستند، اما عواقب خودرايي بدتر است. چهطور شد مدارس بازرگانی به جای حل کردن مشکل، خودشان تبديل به بخشی از مشکل شدند؟
پودولنی، رييس دانشگاه اپل میگويد، مقصر خودشان هستند. (او استاد مدارس بازرگانی هاروارد و استانفورد و رييس مدرسه مديريت يل است.) پنجاه سال تلاش برای افزايش ريزبينی و دقت از طريق شاخهبندی رشتهها باعث شده حتی بهترين مدارس کسبوکاری هم نسبت به تدريس رشتههای کيفی مثل اخلاقيات و رهبری ترديد داشته باشند. بهعلاوه، مدارس به سازمانهای رتبهبندی اجازه دادهاند خطمشیهای پذيرش دانشجو و برنامههای درسی آنها را هدايت کنند و آنها را بهسمت کسب پول بيشتر سوق دادهاند.
پودولنی میگويد بهتر است برای حل مشکل، از يک رويکرد چندشاخه استفاده شود: تغييرات درسی که بر تلفيق چندرشته و برقراری ارتباط بين تحليل و اخلاقيات تاکيد دارند؛ آموزش تيمی که در آن اساتيد رشتههای مختلف به دانشجويان در کسب ديدگاه کلی نسبت به مشکلات کسبوکاری کمک میکنند؛ تعريف دورههای آموزشی که در آنها از روشهای تحقيق رشتههايي استفاده میشود که کمتر کيفی هستند؛ پاياندادن به استفاده از نتيجه رتبهبندی برای تبليغ کارايي دورههای ام.بی.اِی مدارس و باطلکردن مدرک افرادی که در محيطکار رفتار غيراخلاقی دارند.
شايد اين فرامين بلندبالا بهنظر برسند، خوب هستند. پودولنی میگويد، مدارس بازرگانی هرگز مبدل به بخشی از راهحل نخواهند شد، مگر آنکه خود را بازآفرينی کنند.