گروه محصولات

عنوان مقاله: دیدگاه دیگران: يک طراح گرافيک در سرزمين مديران (2)

گزيده مديريت 92

نوشته: روزبه حسین آبادی

شغلم را دوست دارم. با کارکردن به‌عنوان طراح گرافیک، تجربه من فقط در حرفه خودم نیست که بیش‌تر می‌شود. شغلم ایجاب می‏کند از کار مشتریانم سر در بیاورم، حرفه‏شان را بیش‌تر بشناسم و بخشی از شخصیت سازمانشان را شکل دهم. از یک کسب‏وکار کوچک گرفته تا یک سازمان بزرگ، مشتریانم هر کدام درس‏هایی برای من دارند. گاهی در روابط درون سازمان‏ها کنجکاو می‏شوم، خوب و بد رفتار کارکنان با یک‌دیگر و با مراجعان را می‏شناسم و گاهی در فرایند تایید طرحی که پیشنهاد کرده‏ام می‌آموزم چه عواملی فارغ از خود کار بر نظر دیگران درباره کار من اثر دارد.

 این تجربیات تنها در حرفه‏ام نیست که به کارم می‌آیند. شاید در جنبه‏های مختلف زندگی بتوانم از آن‌ها استفاده کنم، اما آن‌چه نمی‏توان نادیده‏ گرفت این نکته است که خواسته مشتریانم در کار من نقش کلیدی دارد. در بیش‌تر موارد شاید بتوانم بگویم کاری که سرانجام به تایید می‏رسد و اجرا می‏شود، تنها کار من نیست، حاصل کار من و شناخت من از آن سازمان، سلیقه مدیری که باید آن را تایید کند و نظر تمام کسانی است که در طول این فرایند در مورد آن اظهارنظری کرده‏اند.
 معضلات پاس‌داشتن فارسی
 برای دریافت و اعمال این نظرات فرایندی وجود دارد که نامش را بازخورد گذاشته‏اند. بارها پیش می‏آید که از مشتری بپرسید «بازخورد کار چه‌طور بود؟» یا مدیر مجموعه به شما بگوید «از چند نفر بازخورد مثبت گرفتم»، اما همین که می‏خواهید فارسی را پاس بدارید مشکل شروع می‏شود؛ در فارسی به سه چهار واژه برمی‏خورید که قرار است معادل بازخورد باشند. در این میان بازخورد و بازخور از بقیه بیش‌تر جا افتاده‏اند. باز هم از حرفه‏ام فراتر می‏روم و به ادبیات هم سرکی می‏کشم. از نظر ظاهری و ساختاری بازخورد بیش‌تر به اسم مصدر شبیه است تا بازخور. بازخور از این نظر بیش‌تر شبیه صفت فاعلی است، شاید مثل برخورد در مقابل باج‌خور. می‏توان در نظر گرفت بازخورد با حذف «ن» از مصدر «بازخوردن» ساخته شده ‏است، هم‌چنان که «بازگشت» از «بازگشتن». خلاصه به این دلایل در فارسی نوشتن ترجیح می‏دهم از «بازخورد» استفاده کنم، هرچند شاید همین فردا از یکی از کارفرماها بپرسم بازخوردی برای آخرین کارم گرفته‏اند یا نه....
انصراف از نظر