نوشته: روزبه حسین آبادی
شغلم را دوست دارم. با کارکردن بهعنوان طراح گرافیک، تجربه من فقط در حرفه خودم نیست که بیشتر میشود. شغلم ایجاب میکند از کار مشتریانم سر در بیاورم، حرفهشان را بیشتر بشناسم و بخشی از شخصیت سازمانشان را شکل دهم. از یک کسبوکار کوچک گرفته تا یک سازمان بزرگ، مشتریانم هر کدام درسهایی برای من دارند. گاهی در روابط درون سازمانها کنجکاو میشوم، خوب و بد رفتار کارکنان با یکدیگر و با مراجعان را میشناسم و گاهی در فرایند تایید طرحی که پیشنهاد کردهام میآموزم چه عواملی فارغ از خود کار بر نظر دیگران درباره کار من اثر دارد.
این تجربیات تنها در حرفهام نیست که به کارم میآیند. شاید در جنبههای مختلف زندگی بتوانم از آنها استفاده کنم، اما آنچه نمیتوان نادیده گرفت این نکته است که خواسته مشتریانم در کار من نقش کلیدی دارد. در بیشتر موارد شاید بتوانم بگویم کاری که سرانجام به تایید میرسد و اجرا میشود، تنها کار من نیست، حاصل کار من و شناخت من از آن سازمان، سلیقه مدیری که باید آن را تایید کند و نظر تمام کسانی است که در طول این فرایند در مورد آن اظهارنظری کردهاند.
معضلات پاسداشتن فارسی
برای دریافت و اعمال این نظرات فرایندی وجود دارد که نامش را بازخورد گذاشتهاند. بارها پیش میآید که از مشتری بپرسید «بازخورد کار چهطور بود؟» یا مدیر مجموعه به شما بگوید «از چند نفر بازخورد مثبت گرفتم»، اما همین که میخواهید فارسی را پاس بدارید مشکل شروع میشود؛ در فارسی به سه چهار واژه برمیخورید که قرار است معادل بازخورد باشند. در این میان بازخورد و بازخور از بقیه بیشتر جا افتادهاند. باز هم از حرفهام فراتر میروم و به ادبیات هم سرکی میکشم. از نظر ظاهری و ساختاری بازخورد بیشتر به اسم مصدر شبیه است تا بازخور. بازخور از این نظر بیشتر شبیه صفت فاعلی است، شاید مثل برخورد در مقابل باجخور. میتوان در نظر گرفت بازخورد با حذف «ن» از مصدر «بازخوردن» ساخته شده است، همچنان که «بازگشت» از «بازگشتن». خلاصه به این دلایل در فارسی نوشتن ترجیح میدهم از «بازخورد» استفاده کنم، هرچند شاید همین فردا از یکی از کارفرماها بپرسم بازخوردی برای آخرین کارم گرفتهاند یا نه....