By Adam Galinsky/ Gavin Kilduff
نوشته: آدام گالينسكي و گاوين كيلداف
ترجمه: دکتر کمیل رودی
زماني كه کارگروه فرابخشی جديدي شكل ميگيرد، بيشتر اوقات، افراد قضاوتهاي زودهنگامي درباره كسي که شايسته رهبري آن است دارند. وقتی بازيگران اين صحنه براي يكديگر ناآشنا هستند، گرايش دارند شـان اجتماعي خود را به همتیمیها بر اساس جنسيت، نژاد، جذابيت و جايگاه رسمي سازماني نشان دهند. اين ويژگيها فراتر از كنترل شماست، اما لزوما ميزان تاثير شما را بر گروه از پيش تعيين نميكند. نويسندگان ميگويند هركسي ميتواند با تنظيم ذهنيت درست قبل از تعامل با همتيميهاي جديد، به شان اجتماعي بالاتري دست يابد و تاثير بيشتري داشته باشد.
سه حالت روانشناختي وجود دارد كه ميتواند خوشبيني، اعتماد و رفتار فعالانه را افزايش دهد و افراد آنها را به رهبران نسبت میدهند. اين سه از اين قرارند: ارتقاگرا (كه بهعنوان تمركز بر اهداف و نتايج مثبت تعريف ميشود)، شادی و احساس قدرت. همه آنچه شما را به يكي از اين حالات وارد ميكند، يك اقدام پنجدقيقهاي قبل از شروع كار گروهي است: درباره آرزوهاي خود بنويسيد يا درباره زماني كه احساس شادی و قدرت ميكنيد. نويسندگان گزارش ميكنند افرادي كه در پژوهش آنها چنين كردهاند، به نسبت ديگران با احتمال بيشتري حرف خود را زده و تصميمگيري را هدایت کرده و در ميان همتيميهاي خود بهعنوان رهبر ديده شده بودند: هم در ديدار اولیه گروه و هم در ديدارهاي پیگیری در روزهاي بعد.