By Jashusa Gans
نوشته: جاشوا گانز
ترجمه: مینا هامون
شرکتها باید بر مدیریت ویرانسازیهای معمارانه تمرکز کنند زیرا احتمال زیادی دارد شرکتکُش باشند. بیشتر مدیران از راهکارهای تدافعی برای رویارویی با نوآوری ویرانساز بهخوبی آگاه هستند. رایجترین آنها این است که تازهواردها را به خدمت میگیرند یا با ایجاد واحدهای مستقلی که عهدهدار توسعه فناوری تازه خود هستند، به نوعی «خود را ویران میسازند» تا زمانی که نوآوری ویرانسازْ استیلای خود بر صنعت را آغاز میکند، آن را وارد عملیات اصلی شرکت کنند. اما اغلبْ پذیرش یک فناوری تازه مستلزم آن است که شرکتها عملیات اصلی خود (شیوه ساخت و توزیع محصولات) را به شکل بنیادی تغییر دهند. در چنین مواردی وقتی مدل سازمانی همراه با انتظارات و ترجیحات مشتریان تغییر میکند، دستورعملهای تدافعی کم میآورند. در این مقاله، جاشوا گانز از دانشکده مدیریت روتمن در دانشگاه تورنتو، سه نسخه برای بقا در شرایط «ویرانسازی طرف عرضه» ارائه میدهد: شرکتها باید دارای یک مدل سازمانی یکپارچه، مالک یک ویژگی مهم برای مشتری نهایی و حس وسیع و قابل انعطافی از هویت سازمانی باشند. هرچند این مطلب کمتر فهمیده شده، اما ویرانسازی طرف عرضهْ بیتردید خطرناکتر از چیزی است که کلیتون کریستنسن در کتاب خود به نام معمای نوآوری توصیف میکند: در واقع، ویرانسازی معماری یک محصول، بقای یک شرکت را به شیوهای تهدید میکند که تغییر تقاضای مشتری قادر به انجام آن نیست.