By Mark Bertolini/ David Duncan/ Andrew Waldeck
نوشته: مارک برتولینی و دیوید دانکن و اندرو والدک
ترجمه: دکتر مریم بیدمشگی پور
هیچ کسبوکاری در بلندمدت بدون بازآفرینی خود ماندگار نخواهد شد. ولی دانستن زمان مناسب برای انجام این تحول استراتژیک (زمان مناسب برای تغییر محصولات اصلی یا مدل کسبوکار به دلیل ویرانسازیهای پیشرو در صنعت) ممکن است سختترین تصمیمی باشد که یک رهبر با آن مواجه است.
پنج خطگسست مرتبط نشان میدهند که کسبوکار بر پایه مستحکمی قرار ندارد و زمان مناسب برای تغییرات اساسی فرا رسیده است. چارچوب گسلها نویسندگانْ مسائل اصلی را نشان خواهد داد: آیا کسبوکار مشتریان درستی را هدف قرار گرفته است؟ آیا معیارهای صحیح عملکرد را مورد استفاده قرار میدهد؟ آیا در صنعت در موقعیت مناسبی قرار دارد؟ آیا مدل کسبوکار مناسبی را مورد استفاده قرار میدهد؟ آیا دارای کارمندان و شرکایی است که توانمندیهای لازم را برای موفقیت آینده شرکت در اختیار دارند. این چارچوب به مدیران کمک میکند زمینههای لازم برای تغییر را آماده کرده و ذینفعان را برای تغییر تصمیمهایشان تشویق کنند و با تعیین شکاف میان موقعیت فعلی شرکت و جایی که باید قرار داشته باشد تا به حیات خود ادامه دهد، میتواند چشماندازی از چگونگی تحول شرکت فراهم سازد.
سوالات تشخیصی و نگاهی عمیق به شرکت خدمات سلامت آئتنا (سازمانی در بحبوحه تلاشی جاهطلبانه برای تحول که یکی از نویسندگان مقاله (مارک برتولینی) مدیرعامل آن است) روشن میسازد که چگونه میتوان گسلها را زمانی که هنوز وقت کافی برای پاسخ وجود داردْ یافت.