by mitchell weiss
نوشته: میچل وایس
ترجمه: یحیی یحیایی
یک تولیدکننده چراغبرق پیشرفته برای مدل جدید اشتراک خود یک استثنا قائل شد.
ترجمه یحیی یحیایی «یکی دیگر هم آنجاست، اما خیلی دور است.» این جمله را پسر کامرون بارک در حالی که به چراغبرق خاموش خیابان در آن سوی پارک اشاره میکرد، گفت. کامرون از اینکه این بازی را با بچه چهارساله خود شروع کرده بود پشیمان شد. شرکت او به نام لومیاسکیپ چراغهای برق هوشمند متصل به شبکه و مخصوص خیابان تولید میکرد که در شهرهای ایالاتمتحده از جمله کلیولند، جایی که در حال حاضر برای دیدن والدینشان آنجا بودند، نصب شده بود. او و گراهام تصمیم گرفتند قبل از خواب هر چند با سختی، به سمت پارک جنگلی کوهپایه قدمی بزنند و او پسرش را به چالش کشید که تمام چراغبرقها را بشمارد. اما آنها تا همین الان، سه تا از چراغها را دیده بودند که درست کار نمیکردند. حتا زادگاه من هم نمیتواند محصولات ما را بهخوبی استفاده کند. کامرون در حالی که گراهام را به سمت تفریحگاه دنبال میکرد، به این موضوع میاندیشید. او همیشه به خود قول داده بود وقتی با فرزندش هست، دغدغه و افکار آزاردهنده درباره کار را متوقف کند، اما همیشه هم ناموفق بود.