گروه محصولات

عنوان مقاله: نگاه ویژه به مهارت های نرمی که نمی شود نادیده گرفت: هنر پند دادن و پند گرفتن

گزيده مديريت 165
By David Garvin and Joshua Margolis 
نوشته: دیوید گراوین و جاشوآ مارگولیس
ترجمه: سارا پنجی‌ زاده

پند خواستن و پند دادن در قلب رهبری و تصمیم‌گیری موثر قرار دارند و مستلزم هوش عاطفی، خودآگاهی، خودداری، سیاست و شکیبایی در هر دو طرف هستند. ولی مدیران گرایش دارند این توانایی‌ها را «موهبتی» بپندارند که شاید کسی فاقد آن باشد. اما نویسندگان مقاله استدلال می‌کنند که این‌ها مهارت‌هایی عملی هستند که می‌توان آموخت و با تاثیر زیادی به‌کار گرفت. آن‌ها حجم زیادی از پژوهش‌ها را به‌کار گرفته‌اند تا متداول‌ترین موانع موجود بر سر راه توصیه‌جویی و توصیه‌گری موثر را شناسایی کنند (موانعی از قبیل این اندیشه که پیشاپیش پاسخ‌ها را در دست داریم، ارائه تعریفی نامناسب از مسئله و تجاوز از مرزها) و رهنمودهایی عملی را برای عبور از آن‌ها ارائه کنند.

نویسندگان پنج مرحله پنددهی را تعریف می‌کنند: (1) یافتن مشاور مناسب؛ (2) ایجاد درکی مشترک؛ (3) ایجاد بدیل‌ها؛ (4) هم‌گرایی در خصوص یک تصمیم؛ و (5) به‌عمل درآوردن پندها. هر مرحله شامل پیشنهادهایی برای پندجویان و پنددهندگان است. برای مثال، در مرحله چهارم، وقتی زمان محدودسازی گزینه‌ها فرا می‌رسد، پندجو می‌تواند ایده‌های کنار گذاشته شده یا به‌اجمال بررسی‌شده را مرور کند و پنددهنده می‌تواند نقش مخالف‌خوان را بازی کند تا احتمال سوگیری تایید را بازبینی کند.

به‌طور کلی، رهنمودهای نویسندگان مبتنی بر تغییری اساسی در زمینه رویکرد است: شیوه‌ای خلاق و همکارانه از درک مسائل و ساختن مسیرهای نویدبخش رو به جلو که اغلب مستلزم گفت‌وگویی مداوم است.

انصراف از نظر