By Kevin Evers
نوشته كوين اورز
ترجمه: هما رباب اسمعيلي
چگونه در رسیدن به موفقیت بالغ شویم؟
موتزارت از نبوغی خداداد برخوردار بود، اما تمام دوران نوجوانی و اوایل دهه بیستسالگی را همانند انسانی عادی در تقلا بود. با وجود اینکه کارهای فراوانی در زمینه آهنگسازی داشت، باید در زادگاه خود (سالزبورگ) برای گذران زندگی بهعنوان نوازنده ارگ و دستیار رهبر ارکستر کار میکرد. دستمزد ناکافی، نرسیدن به اهداف و احاطه شدن با اجراهای مدرن خستهکننده سطح متوسط، باعث شده بود احساس کند اشتیاق زیادی برای صرف زمان و انرژی روی هنرش دارد. پس بعد از یک دوره تردید، دودلی و تعمق و بررسی همه جوانب، دقیقا همین کار را انجام داد. کارش را ترک کرد، یک مغازه در وین باز کرد و شروع به انجام کارهایی کرد که تبدیل به پربارترین و خلاقترینهای دوران زندگیش شد.
اگر حتی هیچگاه آرزوی رسیدن به سطح تسلط موتزارت را نداشته باشید، ولی ممکن است با نیاز او برای فرار کردن از این رسم و رسومات قدیمی همزادپنداری کنید. شاید حس کنید شغل شما هیچ خلاقیتی ندارد. شاید شما همه چیز را درست انجام داده باشید (برای مثال، شاگرد ممتاز مدرسه بوده باشید، سخت کار کرده باشید و شغلی خوب با دستمزد بالایی بهدست آورده باشید) اما از اینکه شبیه بقیه افراد باشید دیگر خسته شدهاید. شاید درآرزوی رسیدن به چیزی هستید که بی شک خود شمایید.