By Thomas Malnight/ Ivy Buche/ Charles Dhanaraj
نوشته: توماس مالنایت و ایو بوچه و چارلز جاناراج
ترجمه: دکتر کمیل رودی
هشت سال پیش، مالنایت، بوچه و جاناراج مطالعهای را درباره رشد بالا در شرکتها برای بررسی سه استراتژی شناختهشده ترتیب دادند: خلق بازاری جدید، پاسخ به نیازهای گستردهتر ذینفعان و در آخر، بازنویسی قواعد کسبوکار. برای آنها یافتن چهارمین محرک شگفتآور بود. محرکی که اصلا بدان توجه نکرده بودند: هدف.
مدتهای مدیدی است شرکتها هدف را وارد کاری که انجام میدهند ساختهاند، اما معمولا فراتر از کار بهعنوان شیوهای برای تبیین نوع کار به جامعه نیز استفاده میشود. در مقابل، در این مطالعه، شرکتهای دارای رشد بالا، هدف را در مرکز راهبرد خود قرار داده بودند و از آن برای بازتعریف زمین بازی و شکلدهی دوباره به پیشگذارد ارزش استفاده میکردند. برای نمونه، هدف شرکت غذای حیوانات خانگی، مارسپتکر (دنیایی بهتر برای حیوانات خانگی) قلمرو آن را از غذای حیوانات خانگی به اکوسیستم بزرگتر سلامت حیوانات خانگی وسعت داد. هدف شرکت سکوریتاس («یاری به جامعهای امن») آن را به بازطراحی پیشنهادی هدایت کرد که نهتنها محافظت فیزیکی که خدمات الکترونیک و راهحلهای پیشگیرانه را نیز دربرمیگرفت.
این مقاله توضیح میدهد چگونه مدیران هدف را در سازمان توسعه داده و پیاده سازند. بهعلاوه، فوایدی را نشان میدهد که به احتمال زیاد آنها با انجام اینکار خواهند دید: سازمانی متحدتر، ذینفعانی برانگیختهتر، اثرگذاری گستردهتر و رشد سودآور بیشتر.