By Roger Martin/ Jennifer Riel
نوشته: راجر مارتین و جنیفر ریِل
ترجمه: مرضیه زرقی
رازی درباره استراتژی وجود دارد که هیچکس با شما درباره آن سخن نمیگوید: هر کارکردی یک استراتژی دارد، چه مکتوب باشد یا نباشد و چه محصول یک فرایند برنامهریزی استراتژیک رسمی باشد یا نباشد. اگر کارکردها آگاهانه استراتژی خود را اتخاذ نکنند، بدون شک به سمت یکی از دو مدل ناخودآگاه سوق مییابند که هر دوی این مدلها احتمالا به جای آنکه محرک عملکرد بهتر سازمان باشند، مانع آن خواهند شد.
اغلب رهبران اذعان دارند که شرکتها و واحدهای کسبوکار نیازمند استراتژی هستند، اما برای کارکردهای شرکتی (خدمات مشترکی مانند فناوریاطلاعات، منابعانسانی، تحقیقوتوسعه، مالی و...) نیاز به استراتژی کمتر درک شده است. در بسیاری از شرکتها، دلیل وجود کارکردها فقط ارائه خدمات به کل شرکت به شیوه و مقیاسی است که واحدهای کسبوکار بخواهند.
در این مقاله، نویسندگان مشکلات استراتژی ناخودآگاه را توصیف کرده و یک چارچوب تدوین استراتژی برای کمک به کارکردها (بهمنظور تقویت ظرفیتهای خود که در نهایت شرکت را متمایز میسازد) تشریح میکنند.