گروه محصولات

عنوان مقاله:ایده کلان: نوآوری ویرانساز چیست؟

گزيده مديريت 175

By Clayton Christensen/ Michael Raynor/ Rory McDonald

نوشته: کلیتون کریستنسن و مایکل رینر و راری مک‌دانلد 

ترجمه: سارا پنجی‌ زاده

ظرف بیست سال گذشته، نظریه نوآوری ویرانساز در چرخه‌های کسب‌وکار فوق‌العاده پرنفوذ و ابزاری قدرتمند برای پیش‌بینی آن بوده که کدام تازه‌واردین به صنایع موفق می‌شوند. متاسفانه، اغلب این نظریه را به‌درستی نفهمیده‌اند و هربار که یک تازه‌وارد شرکت‌های حاکم و جاافتاده را به‌لرزه درمی‌آورد، برچسب «ویرانساز» با بی‌دقتی فراوان به‌کار گرفته می‌شود.
در این مقاله، کلیتون کریستنسنْ معمار نظریه نوآوری ویرانساز و همکارانشْ برخی از اطلاعات نادرست را اصلاح می‌کنند و توضیح می‌دهند این اندیشه‌ها چگونه تکامل یافته‌اند و درباره سودمندی این نظریه بحث می‌کنند.
آن‌ها با تشریح مضامین کلاسیک نوآوری ویرانساز شروع می‌کنند: شرکت کوچکی که مشتریان مغفول را با محصولی ناب ولی متوسط هدف قرار می‌دهد و به‌تدریج به سمت گران بازار حرکت می‌کند تا رهبران صنعت را به‌چالش بکشد. آن‌ها اشاره می‌کنند که اوبر که عمدتا ویرانساز خوانده می‌شود، در واقع در این قالب نمی‌گنجد و توضیح می‌دهند اگر مدیران ظرایف نظریه نوآوری ویرانساز را درک نکنند یا اصول آن را به‌درستی به کار نبرند، ممکن است در اتخاذ تصمیم‌های استراتژیک مرتکب اشتباه شوند. به‌گفته نویسندگان، از جمله اشتباه‌های متداولْ آن است که نوآوری ویرانساز را یک فرایند تدریجی نمی‌بینند (که شاید شرکت‌های حاکم را به سوی غفلت از تهدیدهای بزرگ سوق دهد) و این‌که شعار «ویران ساز یا ویران خواهی شد» را کورکورانه می‌پذیرند (که شاید موجب شود شرکت‌های حاکم در تلاش برای دفاع از خود در برابر رقبای ویرانساز، کسب‌وکار اصلی‌شان را به‌خطر اندازند).
نویسندگان اذعان می‌کنند که نظریه نوآوری ویرانساز با محدودیت‌های خاصی روبه‌روست. ولی اطمینان دارند قدرت توضیح و پیش‌بینی این تئوری بهبود خواهد یافت، چرا که پژوهش‌ها ادامه دارند.

انصراف از نظر