By Marc Pfitzer/ Valerie Bockstette/ Mike Stamp
نوشته: مارک فیتزر، والری باکستت و مایک استامپ
ترجمه: کیوان سلطانی
هدف غایی یک کسبوکار، نوآوری برای برآوردهساختن نیازهای اجتماع و ساختن یک بنگاه سودده است. اما بسیاری از رهبران سازمانها برای دستیابی به این دو هدف با مشکلاتی روبهرو هستند. در مطالعهای که از بیش از سی شرکت موفق در زمینه خلق این ارزش مشترک صورت گرفت، نویسندگان پنج عنصر همپوشان را شناسایی کردند.
آکندهسازی به یک هدف اجتماعی. این امر ممکن است دربرگیرنده تاکید دوباره بر ماموریتی باشد که بنگاه بر اساس آن تاسیس شده است. مانند اقداماتی که مدیرعامل دانون به منظور متمرکز ساختن شرکت بر هدف اولیه خود بهعنوان تولیدکننده غذای سالم انجام داد.
تعریف نیاز. برخی بنگاهها تحقیقات وسیعی را به مظور ایجاد یک دیدگاه جامع به مسئله اجتماعی مورد بررسی انجام میدهند. شرکت نستله قبل از معرفی یک ادویه غنیشده با عنصر غذایی کممصرف برای مصرفکنندگان کمدرآمد در هند، کمبودهای غذایی در این کشور را بررسی کرد و به منظور درک عادتهای غذایی و رسوم پختوپز از بیش از 1500 خانوار بازدید کرد.
اندازهگیریارزش مشترک. به منظور نظارت بر یک ابتکار در برزیل در جهت افزایش امکان استخدام قشر جوان، شرکت کوکاکولا ماهها وقت صرف برنامهریزی چگونگی دستیابی به اهداف سازمانی و اجتماعی کرد و سپس اقداماتی واسطی را در نظر گرفت تا پیشرفت کار را دنبال کند.
ایجاد ساختار بهینه نوآوری. ساختار مناسب برای یک سازمان اجتماعی به این امر بستگی دارد که آیا در حال حاضر یک هدف اجتماعی مشخص دارد، مسائل مورد بررسی را درک میکند و توانایی حل آنها را دارد و آیا برای انجام این اقدامات یک مبنای کسبوکاری قوی ساخته است یا خیر.
همآفرینی با ذینفعان بیرونی. نوآوران اجتماعی اثربخش در تلاشهایشان در جهت درک نیازهای اجتماعی و پیاده سازی راهبردهایشان از ذینفعان بیرونی کمک میگیرند.