By Darrell Rigby and Chris Z00k
نوشته: دارل ريگبی و كريس زوك
ترجمه: دکتر عبدالرضا رضایی نژاد
در بسیاری از صنایع، شركتها برای بالابردن توانمندیهای خود در راه نوآوری، زیر فشار فراوانی قرار دارند. حتی در دوران دشوار اقتصادی امروز نیز نوآوری در صدر فهرست فعالیتهای مدیران جا دارد، هر چند همگان انتظار ندارند نوآوری تنها از آزمایشگاههای خودشان سر برآورد.
به این دلیل شمار روبهرشدی از سازمانها به« نوآوری با درهای باز» رو آوردهاند. روندی كه به یاری ابزاری همچون خرید امتیاز، مشاركت و برقراری اتحادهای راهبردی، مزایای بازرگانی آزاد را به حوزه جلب اندیشههای نو نیز كشانده است. برای مثال، هنگامیكه شركت پیتنیبوز در پاییز گذشته با مسئلة پیشبینینشده و ترسناك یورش سیاهزخم روبهرو شد، در واحد پژوهش و گسترش خود هیچ وسیلهای برای دفاع از مشتریان در برابر مرگی كه به سویشان روان بود، آماده نداشت. ازاینرو، به نوآوران برونسازمانی در حوزه فنآوری پویش و نمایش رو آورد تا به مشتریان در شناسایی نامهها و بستههای آلوده به میكروب كمك كند. در پاسخ به این نیاز، شركتهای داو كمیكال و كارگیل از پسماندههای پلاستیكی فراوردههای خود مادهای بیهمتا ساختند كه تولید آن از هیچكدام از این شركتها بهتنهایی برنمیآمد.
در این مقاله، دارل ریگبی و كریس زوك از گروه مشاوران بِین، از امتیازها و اشكالات نوآوری با درهای باز و مزیتهای رقابتی كه برخی شركتها از این راه بهدست آوردهاند، سخن میگویند. نویسندگان یادآور میشوند با پیروی از سیاست واردات اندیشه، سازمانها میتوانند به دستهای از اندیشههای ناب و برتر خبرگان گوناگون دست یابند. كاركنان خلاق درون سازمان نیز هنگامی كه بدانند اندیشههای آنان عاقبت در درون (به عنوان طرحهای پژوهشی) پیاده شده یا به خواستاران برونسازمانی فروخته خواهد شد، با دلگرمی و فرصت بیشتری به فعالیتهای سازنده خود خواهند پرداخت. صادرات اندیشه به شركتها امكان میدهد به ارزیابی نوآوریهای راستین بپردازند.
نویسندگان مقاله رو آوردن به نوآوری با درهای باز را بدون تنظیم چهارچوب و ساختاری شایسته، خطرناك میدانند. همانگونه كه زیراكس و تی.آر.دبلیو برخی از نوآوریهای خود را به دیگران واگذار كرده و بهناچار، هنگام سرمایه گذاری و شكوفایی آن فراوردهها، خود حسرت بهدل تنها به تماشای آنها نشستند.