نوشته: پل لئوناردی
ترجمه: علي قدس
یکی از ابزار رایج در توسعه محصول، نمونههای اولیه سریع و خام هستند. از آنجایی که نمونههای اولیه ساده باعث تبدیل انتزاعی به عینی میشوند، میتوانند تفکرات نوآوران را هدایت کنند و توجهشان را متمرکز سازند و از این طریق آنها را به پیش ببرند.
اما بسیاری از شرکتها بیدرنگ با خلق نمونه اولیه صیقلدادهشدهای کار را ادامه میدهند که سرآغاز مشکلات است. بررسیهای من در صنعت خودروسازی حاکی از این است که به هنگام مواجهشدن افراد با نمونه اولیهای تفصیلی، اتفاق عجیبی رخ میدهد: همگان روی شکل و عملکرد نمونه اولیه متمرکز میشوند و ابهامات باقیمانده و مشکلاتی را که محصول باید در وهله نخست به آنها میپرداخت را از یاد میبرند. در این حالت، نمونه اولیه در عوض روشنساختن مسیر، به توقف توفانهای مغزی ثمربخش منجر میشود.
دلیل وقوع چنین امری آن است که در زمانی که محصولی پیچیده از لحظ فناوری در دست توسعه است، گروههای درگیر عموما سعی دارند همگام با یکدیگر پیش بروند، بدون توجه به اینکه بر سر چیزی که در وهله اول دلیل وجودی پروژه بوده یا اینکه چه چیزی سد راه تکمیل آن است، با یکدیگر توافق ندارند. این «نابینایی نوآوری» باعث تضادها و تاخیرهایی میشود که میتواند به شکست پروژه منجر شود.
[1]. پل لئوناردی، استاد بخشهای مطالعات مخابراتی و مهندسی صنعتی و علوم مدیریت دانشگاه نورتوسترن است.