گروه محصولات

عنوان مقاله: اندیشه های نو: نفرین دانش

گزيده مديريت 67

By Chip Heath/ Don Heath

نوشته: چیپ هیث و دان هیث

ترجمه: الهام خرازی

دلیل اجرایی‌نشدن بسیاری از استراتژی‌های منطقی آن است که مدیران طراح آن‌ها بیش از حد کلی‌گویی می‌کنند: «دست‌یابی به خرسندی مشتری»، «تبدیل‌شدن به كاراترین تولیدکننده», «شكوفاسازی ارزش سهام‌داران». یكی از دلایل علاقه مفرط مدیران به بیانیه‌های گنگ استراتژی پدیده‌ای موسوم به نفرین دانش است. مدیران ارشدی که سالیان دراز درگیر قراردادها و منطق كسب‌وكار بوده‌اند، وقتی به‌صورت انتزاعی سخن می‌گویند، فقط انبوه داده‌هایی را كه در سر خود دارند جمع‌بندی و خلاصه می‌كنند. اما کارکنان خط‌مقدم که درکی از معانی نهفته آن‌ها ندارند، فقط جملاتی نامفهوم را می‌شنوند. در نتیجه‌، استراتژی‌هایی که این گونه تبیین می‌شوند، ره به جایی نمی‌برند.

 در سال 1990 یکی از فارغ‌التحصیلان رشته روان‌شناسی دانشگاه استانفورد به‌نام الیزابت نیوتن موفق شد، نفرین دانش را از طریق مطالعه یک بازی ساده به‌تصویر بکشد. در این بازی او افراد را به دو دسته تقسیم کرد: شنوندگان و نوازندگان. از هر نوازنده خواست آهنگی معروف (مانند «تولدت مبارک») روی میز ضرب بگیرد. وظیفه فرد شنونده هم شناسایی آهنگ نواخته‌شده بود.
 در تجربه نیوتن، 120 آهنگ نواخته شد و شنوندگان فقط نام سه آهنگ را به‌درستی حدس زدند. میزان موفقیت تنها 5/2 درصد بود. در حالی که قبل از حدس شنوندگان، نیوتن از نوازندگان خواست احتمال این‌که شنوندگان آهنگ را به‌درستی حدس بزنند، پیش‌بینی كنند. پیش‌بینی آن‌ها پنجاه درصد بود. نوازندگان تنها توانستند پیام خود را در یك مورد از چهل مورد به‌طور صحیح منتقل كنند، در حالی که تصور می‌کردند میزان موفقیت‌شان یك به دو باشد. چرا؟
وقتی نوازنده آهنگی را ضرب می‌گیرد، برایش غیرممکن است ریتم صحیح آهنگ را در حین نواختن خود نشنود. در عین حال، تمام آن چیزی که شنونده می‌شنود، نوعی کد نامفهوم مورس است. با این وجود، نوازنده‌ از سختی کار شنونده برای تشخیص آهنگ به‌واقع مبهوت بود.
انصراف از نظر