By Clayton Christensen/ Efosa Ojomo/ Derek Van Bever
نوشته: کلیتون کریستنسن و افوسا اوجورنو و درک ون بیور
ترجمه: حسین مهری و حسن علی کمال هدایت
بهنظر میرسد آفریقا با جمعیتی جوان و در حال شهریشدن و طبقه متوسط در حال رشد، همه عناصر لازم برای رشدی عظیم را داراست. با این وجود، بهتازگی تعدادی از شرکتهای چندملیتی بهخاطر ناامیدی از فساد گسترده، نبود زیرساخت و کمبود افراد متخصص و یک بازار رشد نکرده مصرفکننده، این قاره را ترک کردهاند.
اما بعضی از نوآوران از طریق ایجاد نمایندگی شرکتهای خارجی برای خدمت به مصرفکنندگان فقیر، بهرهبرداری از فرصت عظیم مصرفنکردنها، تقبل ریسک برای ایجاد بنگاههایی خودکفا و کمهزینه و یکپارچهسازی عملیات خود برای اجتناب از فساد، موفق شدهاند.
از نظر نویسندگان مقاله، تفاوت در انتخاب بین سرمایهگذاری عرضهمحور و سرمایهگذار تقاضامحور است. شرکتهای چندملیتی به دنبال این هستند که فراوردههای کنونی خود به طبقه متوسط در حال ظهور عرضه کنند. آنها بخش بزرگی از ساختار هزینه و سبک عملیاتی خود را حفظ کرده و از این رو، قیمتها را طوری تعیین میکنند که رسوخ به بازار را محدود میسازد. راهبرد برنده تقریبا در همه جوانب با این رویکرد واگرایی دارد. وقتی نوآوران محصولاتی را توسعه میدهند که افراد خواهان واردکردن آنها به زندگی خود هستند، بازارهایی را خلق میکنند که بهمثابه بنیانی برای رشد و شکوفایی پایدار عمل میکنند.