By Morten T. Hansen and Bolko Von Oetinger
نوشته: مورتن هانسن و بولکو فون اوتینگر
ترجمه: دکتر حمیدرضا فرتوک زاده
بسياري از شركتها در گردآوري و نهادينه كردن خبرگيهاي پراكنده در سراسر سازمان خود ناتوانند. چرا كه آنان به تكنولوژيها و سيستمهاي متمركز مديريت دانش علاقه دارند، اما موفقيت اين سيستمها تنها در توزيع دانش رسمي و مشهودي است كه قابليت گردآوري و دستهبندي براي استفاده عمومي را دارند. اين سيستمها و تكنولوژيها براي انتقال دانش نامشهود مناسب نيستند. منظور از دانش نامشهود، آن دانشي است كه براي توليد بينشها و شيوههاي نوآورانه در مواجهه با مسائل يا فرصتهاي كسبوكاري بدان نياز است.
نويسندگان مقاله، رويكرد ديگري را پيشنهاد ميكنند كه آن را مديريت «تي شكل» مينامند. بر اساس اين رويكرد، مديران در حالي كه بر كسب نتايج عملكردي در هر واحد كاري پافشاري ميكنند (محور عمودي شكلT ) بايد به توزيع آزادانه دانش در سازمان نيز بپردازند. (محور افقي شكل T)
معدودي از شركتها اين رويكرد را برگزيدهاند و يك شركت، موفقيت ويژهاي در اين وادي به دست آورده است. نويسندگان مقاله با بررسي تجربه بريتيش پتروليوم، پنج شيوه را كه مديران تي شكل براي نهادينه كردن دانش نهفته در سازمان به كار ميبرند، تدوين كردهاند: (1) آنها از طريق انتقال بهترين تجربهها كارايي را افزايش ميدهند؛ (2) كيفيت تصميمگيري را در سراسر سازمان بهبود ميبخشند؛ (3) از طريق خبرگي توزيع شده، درآمد را افزايش ميدهند؛ (4) از طريق ايدهافشاني بين واحدهاي مختلف فرصتهاي جديد كسبوكاري را توسعه ميدهند و (5) از طريق هماهنگي همهجانبه در پيادهسازي. تحركات گسترده استراتژيك را امكانپذير ميكنند.
تمام اين كارها به زمان نياز دارند و مديران بريتيش پتروليوم ناگزيرند كه ياد بگيرند، چگونه بين زمان مورد نياز براي اين كارها و پرداختن به مسائل خاص واحد خود تعادل ايجاد كنند. البته، نويسندگان مقاله توصيه ميكنند كه گردآوري و نهادينه كردن دانش سرگردان در شركتها به قدري ارزشمند است كه تلاش براي برقراري اين توازن را توجيه ميكند.